20-06-2012، 9:58
برایت خاطراتی بر روی این دفتر سفید نوشتم که هیچ کسی نخواهد توانست چنین خاطرات شیرینی را برای بار دوم برایت باز گوید .
چرا مرا شکستی ؟ چرا؟
اشعاری برایت سرودم که هیچ مجنونی نتوانست مهربانی و مظلومیت چهره ات را توصیف کند .
چرا تنهایم گذاشتی ؟ چرا ؟
چهره پاک و معصومت را هزار بار بر روی ورق های باقی مانده وجودم نگاشتم .
چرا این چنین کردی با من ؟ چرا ؟
زیباترین ستارگان آسمان را برایت چیدم . خوشبو ترین گلهای سرخ را به پایت ریختم .
چرا این چنین شد؟ چرا؟
من که بودم ؟
که هستم به کجا دارم می روم ؟
( ادامه دارد . منتظر ( نوشته های تنهایی مجنون 2 و ....) باشید )
چرا مرا شکستی ؟ چرا؟
اشعاری برایت سرودم که هیچ مجنونی نتوانست مهربانی و مظلومیت چهره ات را توصیف کند .
چرا تنهایم گذاشتی ؟ چرا ؟
چهره پاک و معصومت را هزار بار بر روی ورق های باقی مانده وجودم نگاشتم .
چرا این چنین کردی با من ؟ چرا ؟
زیباترین ستارگان آسمان را برایت چیدم . خوشبو ترین گلهای سرخ را به پایت ریختم .
چرا این چنین شد؟ چرا؟
من که بودم ؟
که هستم به کجا دارم می روم ؟
( ادامه دارد . منتظر ( نوشته های تنهایی مجنون 2 و ....) باشید )