داستان کوتاه دابل اسی

[ko*minam]

اگه بریم یه لباس بخریم که اصلا بهمون نمیاد و به طرز وحشتناکی با اون لباسه زشت شیم:

هیون:اول چیزی نمیگه ولی بعد که میبینه نمیتونه ما رو با این ریخت و قیافه تحمل کنه میگه:نظرت چیه بریم بازار و واسه تو یه لباس خیلی خوشگل بخریم؟بعد دستمونو میکشه میبره و هرچی داد میزنیم که من تازه یه لباس خریدم خودشو به نشنیدن میزنه!بعد هم میره یه لباس خوشگل گرون میخره که ما اصلا این لباسمونو دیگه نپوشیم.
جونگی:به محض اینکه ما رو میبینه میگه:اه اه این دیگه چیه پوشیدی؟؟؟؟این خیییلی زشته!!!تو که اینقدر صلیقت بد نبوووود!!!وای نگا رنگش اصلا مدلش بهت نمیاد خیلی زشت شدی!انگار دیگه اون ادم قبلی نیستی!خلاصه اشکمونو در میاره.ولی بعد که میبینه خیلی ناراحت شدیم میگه:البته زیاد هم بد نیستا.فردا خودم میرم واست یه لباس خیلی خوشگل تر از این میخرم.
هیونگ:اول هیچی نمیگه تا ناراحت نشیم بعد که ما نظرشو راجع به لباس پرسیدیم میگه:بد نیس.یکم مکث میکنه بعد دوباره میگه:ولی لباسای دیگت از این خوشگل ترن اخه این یکم بهت نمیاد.بعد ما خودمون از لحنش متوجه میشیم که منظورش اینه که تو این لباس افتضاح شدی پس دیگه بعد از اون دفعه لباسه رو نمیپوشیم.
کیو:خیلی اروم و طوری که ناراحت نشیم میگه:این لباسی که خریدی اصلا بهت نمیاد اگه میخوای میتونیم بریم بازار و یه لباس خوشگلتر بخریم.باشه؟ما هم قبول میکنیم و کیو هم با پول خودش واسمون یه لباس خوشگلتر میخره.
یونگی:اصلا بهمون نمیگه که لباسمون زشته بعدا واسمون چند تا لباس خیلی خوشگل میخره بعد به یه رستورانی چیزی دعوتمون میکنه و اونجا بهمون میده(پرنس دابله دیگه)

(اینومن ننوشتما!!!!!!!!این دخترتوهمی هانوشتن منم گذاشتم فیض ببرین!)