07-02-2014، 20:17
خوابیدم . صبح پاشدم صبحونه ام رو که خوردم رفتم خونه ی بهی . تنها بود . رفتم نشستم رو مبل واسم بهی چای آورد . باهم حرف زدیم .قرار شد این قبل 6 نفری بریم کوه . قرار شد چهار شنبه ، پنج شنبه ،جمعه بریم . چهارشنبه شد . ساعت 6:30 پاشدم. هوا سرد شده بود