03-07-2012، 14:05
کاش میشد سرنوشت از سرنوشت
کاش میشد با صدای خسته ام یک خانه ساخت
از نگاه سرد من تا چشم تو افسانه ساخت
کاش میشد قصه لیلی ومجنون را نخواند
مثل مجنون لیلی بیچاره را دیوانه ساخت
کاش میشد شعر را نگاه تازه دید
بی کسی را هم برای قلب ها بیگانه ساخت
کاش میشد حرفها زد با صدای بیصدا
با کلوخی از محبت قلب را کاشانه ساخت
کاش من،او،ما،شما یک قصه ی بی پرده بود
بی وفایی را برای عشق ها ویرانه ساخت
این همه اما اگر،شاید میان ما نبود
ادعا را مثل قو مردانه ساخت
کاش در بی همدلی تاریکی عمق وجود
کاش از مهتاب سو سوزن دل پروانه ساخت ....
کاش میشد با صدای خسته ام یک خانه ساخت
از نگاه سرد من تا چشم تو افسانه ساخت
کاش میشد قصه لیلی ومجنون را نخواند
مثل مجنون لیلی بیچاره را دیوانه ساخت
کاش میشد شعر را نگاه تازه دید
بی کسی را هم برای قلب ها بیگانه ساخت
کاش میشد حرفها زد با صدای بیصدا
با کلوخی از محبت قلب را کاشانه ساخت
کاش من،او،ما،شما یک قصه ی بی پرده بود
بی وفایی را برای عشق ها ویرانه ساخت
این همه اما اگر،شاید میان ما نبود
ادعا را مثل قو مردانه ساخت
کاش در بی همدلی تاریکی عمق وجود
کاش از مهتاب سو سوزن دل پروانه ساخت ....