اخطار‌های زیر رخ داد:
Warning [2] count(): Parameter must be an array or an object that implements Countable - Line: 865 - File: showthread.php PHP 7.4.33 (Linux)
File Line Function
/showthread.php 865 errorHandler->error




 


امتیاز موضوع:
  • 2 رأی - میانگین امتیازات: 3
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

ایـــــــــــــــــ خــــــــــــــــــــــدـــــــــــــــــــــــا

#1
سلام داستانو بخونید کپی نکردم خودم نوشتم



مادری با پسرکش زندگی میکرد
هرروز که پسر می رفت مدرسه
بچه ها بهش میگفتن مادر یه چشم
داره خخخخ میخندیدنو مسخر میکردن
روزی پسر به مادر گفت :«مادر تو برو
خودتو بکش بچه ها هر روز منو مسخره میکنن»
مادر در جواب او گفت :«نه من نمیتونم خودمو بکشم
عمر هر انسان دست خداست»چند سال گذشت
پسر رفت توی شهر دیه زندگی کرد. روزی برایش نامه ای
امد از طرف مادرش که نوشته بود مادر شما مرده است .
پسر نه خوش حال شد نه ناراحت . بعد برگرو برگردوند نوشته بود :«
تو توی دوسالگه در یه تصادف چشمتو از دست داده بودی و من چشممو
دادم به تو .
نکته : پدر این پسر در همان تصادف مرده بود .

اگه اشکت در نیومد سپاس نده .
سُبحانَ الله يا فارِجَ الهَمّ وَ يا کاشِفَ الغَمّ فَرِّج

 هَـمّی وَ يَسّر اَمری وَ ارحِم ضَعفی وَ قِلَـّةَ

حيلَتی وَ ارزُقنی حَيثَ لا اَحتَسِب يا رَبَّ العالَمين

پاسخ
 سپاس شده توسط A R M A N ، شکوفه2 ، تنها خـــودم ، مریم14 ، maryamam ، PARTO.18 ، teen555 ، natalia ، shawkila ، ♥CRAZY G!RL♥ ، 2014من ، میم بده ، rana m ، Interstellar ، پری خانم ، sara1112 ، -Edgar ، ✖ƇRAzƳ ƤRιƝƇƐSѕ✖ ، AعطریناA ، sara006 ، ИĪИĴΛ ИĪƓĤƬ☛ ، М Δ ђ ΐ ą
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

پیام‌های داخل این موضوع
ایـــــــــــــــــ خــــــــــــــــــــــدـــــــــــــــــــــــا - I LOVE YOU FARHAD - 22-02-2014، 21:45


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان