اي زمان، اي آسمان، اي كوه، اي دريا !
خواب يا بيدار،
جاوداني باد اين رؤياي رنگينم !
اشتباه دادم
ی بود
یک نفس اگر مرا به حال خود رها کنی
ماهی تو جان سپرده روی خاک!
کاش می فهمیدی ، در خزانی که از این دشت گذشت،
سبزه ها باز چرا زرد شدند.
خیل خاکستری لک لکها ، در افقهای مسی رنگ غروب،
تا کجاهای کجا کوچیده است.
خواب يا بيدار،
جاوداني باد اين رؤياي رنگينم !
اشتباه دادم

یک نفس اگر مرا به حال خود رها کنی
ماهی تو جان سپرده روی خاک!
کاش می فهمیدی ، در خزانی که از این دشت گذشت،
سبزه ها باز چرا زرد شدند.
خیل خاکستری لک لکها ، در افقهای مسی رنگ غروب،
تا کجاهای کجا کوچیده است.