امتیاز موضوع:
  • 7 رأی - میانگین امتیازات: 4.57
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

رمان.دوســــــه تا شیطوناآآ خهلی باحاله!!هیجانی عاشقانه خیلی خوشمله .. بیا بخون

#20
نگین:
چی???
حامله???
ارمین مثل بز(من نمیدونم چرا هر وقت به لبخند بز فکر میکنم خنده ام میگیرهWink] لبخندی زد و گفت :فکر نکنم خانوم دکتر .
ای کوفت و فکر نکنم
خدایا به من صبر ایوب اعطا بفرما تا بتونم این دیوونه رو تحمل کنم
خانوم دکتر نگاهی به من کرد و گفت: خب یه چند تا آزمایش برات نوشتم البته بعلاوه ازمایش بارداری .اینا رو بده بعد بیا پیش من نتیجه اشو ببینم
و رفت به سمت در
تا از در بیرون رفت ارمین زد زیر خنده
من:ای کوفت .(دستمو جلوی دهنم مشت کردم)عه عه نگا کنا الکی باید یه ازمایش اضافه بدم .
ارمین : حالا کار از محکم کاری عیب نمی کنه
پسره ی...
استغفرالله ربی و اتوب علیه
هی میخوام فحش ندم این نمی زاره
داشتم تو ذهنم ارمین رو به قطعات مساوی تقسیم میکردم که در اتاق باز شدو یک پرستار اومد تو و رو به من گفت :نگین فرهمند?
سری تکون دادم یعنی آره
پرستار:عزیزم آماده شو باید بریم آزمایشات رو بدیم
من:باش
چه جالب بعد از حرف خانوم دکتر حالم تقریبا خوب شده بود
البته کمی معده و گلوم میسوخت اما دیگه حالت تهوع زیادی نداشتم
ارمین:میشه منم بیام?
پرستار:شما چه نسبتی با ایشون دارید?
ارمین:نامزدشونم
ای خدا این باز شروع کرد
از دیشب تا حالا گیر داده که تو خودت گفتی من نامزدتم پس نامزدتم و نسبت بهت مسئولیت دارم
یعنی من چی بگم به این
خدا تمام مریض های اسلام رو از جمله مریض مربوطه رو شفا بده
پرستار:مشکلی نیست ،بیاید.فقط سریع تر
یا خود خدا
من از آمپول میترسمممممم
میدونم مسخره است اما از بچگی از آمپول در حد بوندسلیگا میترسیدم
چون هنوز کمی بی حال بودم با کمک آرمین از جام بلندشدم.اما خیلی آروم آروم راه میرفتم .تا دیر تر به قتلگاه برسم
خدایا کمکم کن بتونم بپیچونم
من حاضرم از درد بمیرم اما آمپول نزنم
تازه اونم نیم لیترخون دادن
وااااااااااااای
آرمین:نگین یکم تندتر بیا دیگه
من: الان
و یکم به سرعتم اضافه کردم
باید از دست این جناب سرگرد فرار کنم
مسئله مرگ و زندگیه
Behind every favorite song
  There is an Untold story 
 سپاس شده توسط _ʀᴇᴠᴇʀsᴇ sᴇɴsᴇ_ ، تارا14 ، پری خانم ، mosaferkocholo ، NeginNg ، پرستو14 ، ♫♪ RoZa ♪♫ ، کابوس عشق ، ***Z.E*** ، ‌ss 501 ، الوالو ، ماهان ع ، Par_122


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

پیام‌های داخل این موضوع
RE: رمان.دوســــــه تا شیطوناآآ خهلی باحاله!!هیجانی عاشقانه خیلی خوشمله .. بیا بخون - Fake frnd - 07-07-2014، 9:21

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  *رمان اسرار يك شكنجه گر*
Rainbow یه رمان خیلی قشنگ.نخونی نصف عمرت فناست
  رمان:خاطرات روزانه یه دختر اسکل 15 ساله
  رمان راغب | به قلبم بانوی نقابدار (زمان آنلاین دز حال تایپ)
Heart یه داستان عاشقانه غمگین و زیبا از یک دختر((( حتما بخونید)))
Heart رمان خیانت به عشق (غم انگیز گریه دار هیجانی)
  یـه داســتان واقعـی از یه دختر مجرد از زبان خودش ....... خیلی غمگینه
  رمان عشق من ، عشق تو (عاشقانه ، معرکه) به قلم: خودم
  رمان عاشقانه ( کراش من توی دانشگاه یه دختر ترسناکه) به قلم خودم. پارت پایانی.
  رمان عاشقشم؟

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان