27-07-2014، 18:13
نگار:
اروین:نگار وایسا.
من:عهه زرنگی وایسام تا تو منو بخوری?
با شیطنت گفت:نه قول میدم کامل نخورمت فقط یه قسمت های ویژه می خورم
به سمت دریا راهم رو کج کردم
و به سمتش برگشتموگفتم:میدونستی خیلی پرویی
قیافه ی متفکری به خودش گرقت و گفت :نه تو اولین نفری که دآری همچین حرفی میزنی .دختر چرا دآری برعکس راه میری خطرناکه ها میوفتی
تقریبا تا کمر توی آب بودم .اروینم نزدیک بهم .
خواستم جوابشو بدم که پام لیز خورد داشتم میوفتادم که یقه ی اروین و چسبیدم که اونم چون تکیه گاهی نداشت با من پرت شد تو آب
اخخخخ کمرم
به اروین که روی من افتاده بود و چشاشو بست بود نگاه کردم که باعث سوزش چشمام شد
دیگه داشتم نفس کم میاوردم
اروین از روی خودم زدم کنارو اومدم روی آب
اخیش داشتم میمردما
باتعجب به روی آب نگاه کردم
پس اروین کوش?
همینطور با تعجب به درو اطرافم نگاه میکردم که جسم بی جون اروین اومد روی آب
وای نه!!!
سریع انداختمش روی کولمو تا ساحل شنا کردم
آب وزن اروین رو کم کرده بود برای همین خیلی اذیت نمی شدم
سر خودمو اروین بیرون آب بود
دیگه نزدیکای ساحل رسیده بود که یه نفس های دآری رو پشت گردنم حس کردم
یعنی ......
اروین خان بازی بازی با دم شیرم بازی ?
به ساحل که رسیدیم از قصد محکم انداختمش رو شن و روی شکمش نشستم
حالا که تو میخوای بازی کنی چرا من نکنم?
محکم روی قفسه ی سینه اش رو ماساژ دادم. جوری که من جای اون احساس درد کردم و با لحنی مثلا نگران گفتم:وای اروین توروخدا بهوش بیا .اروین.اروین عزیزم
و چند سیلی به صورتش زدم
البته اینقدر محکم میزدم که پوست صورتش سرخ شده بود ولی به روش نمی آورد
که بهوش نمیای نه?
باشه اما خودت خواستیا.
دهنشو باز کردم تا مثلا بهش نفس مصنوعی بدم
به وضوح لبخند روی صورتشو که سریع محو شد رو حس کردم
من الان یک حالی از تو بگیرم !
صورتمو به صورتش نزدیک کردم
همزمان یک مشت شن از روی زمین برداشتم و همشو ریختم تو دهنش که با این کارم متعجب چشماشو باز کردبه من نگاه کرد
اروین:نگار وایسا.
من:عهه زرنگی وایسام تا تو منو بخوری?
با شیطنت گفت:نه قول میدم کامل نخورمت فقط یه قسمت های ویژه می خورم
به سمت دریا راهم رو کج کردم
و به سمتش برگشتموگفتم:میدونستی خیلی پرویی
قیافه ی متفکری به خودش گرقت و گفت :نه تو اولین نفری که دآری همچین حرفی میزنی .دختر چرا دآری برعکس راه میری خطرناکه ها میوفتی
تقریبا تا کمر توی آب بودم .اروینم نزدیک بهم .
خواستم جوابشو بدم که پام لیز خورد داشتم میوفتادم که یقه ی اروین و چسبیدم که اونم چون تکیه گاهی نداشت با من پرت شد تو آب
اخخخخ کمرم
به اروین که روی من افتاده بود و چشاشو بست بود نگاه کردم که باعث سوزش چشمام شد
دیگه داشتم نفس کم میاوردم
اروین از روی خودم زدم کنارو اومدم روی آب
اخیش داشتم میمردما
باتعجب به روی آب نگاه کردم
پس اروین کوش?
همینطور با تعجب به درو اطرافم نگاه میکردم که جسم بی جون اروین اومد روی آب
وای نه!!!
سریع انداختمش روی کولمو تا ساحل شنا کردم
آب وزن اروین رو کم کرده بود برای همین خیلی اذیت نمی شدم
سر خودمو اروین بیرون آب بود
دیگه نزدیکای ساحل رسیده بود که یه نفس های دآری رو پشت گردنم حس کردم
یعنی ......
اروین خان بازی بازی با دم شیرم بازی ?
به ساحل که رسیدیم از قصد محکم انداختمش رو شن و روی شکمش نشستم
حالا که تو میخوای بازی کنی چرا من نکنم?
محکم روی قفسه ی سینه اش رو ماساژ دادم. جوری که من جای اون احساس درد کردم و با لحنی مثلا نگران گفتم:وای اروین توروخدا بهوش بیا .اروین.اروین عزیزم
و چند سیلی به صورتش زدم
البته اینقدر محکم میزدم که پوست صورتش سرخ شده بود ولی به روش نمی آورد
که بهوش نمیای نه?
باشه اما خودت خواستیا.
دهنشو باز کردم تا مثلا بهش نفس مصنوعی بدم
به وضوح لبخند روی صورتشو که سریع محو شد رو حس کردم
من الان یک حالی از تو بگیرم !
صورتمو به صورتش نزدیک کردم
همزمان یک مشت شن از روی زمین برداشتم و همشو ریختم تو دهنش که با این کارم متعجب چشماشو باز کردبه من نگاه کرد