نظرسنجی: این رمان را بنویسم یا نه ؟
این نظرسنجی بسته شده است.
آره
0%
0 0%
نه
0%
0 0%
در کل 0 رأی 0%
*شما به این گزینه رأی داده‌اید. [نمایش نتایج]

امتیاز موضوع:
  • 117 رأی - میانگین امتیازات: 4.44
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

کره فروش{داستان}

استاد سلام


می دانم که در زمان عمر پر برکتتان هیچگاه شاگرد شما نبودم اصلا نامتان و خدماتتان رانیز نمی دانستم و تازه پس از عروجتان بود که فهمیدم رضنائی نژادی هم بوده است

تازه پس از شهادتتان بود که متوجه شدم چه سختی ها کشیدید تا من به ایرانی بودنم افتخار کنم و قند در دلم آب نشود

پس از پرواز خونینتان بود که فهمیدم شب ها خواب را به چشمانتان راه ندادید تا ایران را به قله ی موفقیت برسانید

اما اکنون یک سال می گذرد از روزی که برای همیشه چشمانتان رابستید تا برای همیشه استراحت نکنید

من باز هم درسم را اشتباه حاضر کردم اکنون یک سال از روزی کی گذرد که چشمانتان شاهد بر باطن و حقیقت عالم شده اند و همچین چشمانی هرگز بسته نخواهند شد

می خواهم برایتان از این یک سالی که نبوده اید بگویم گرچه خودتان بهتر از من می دانید پس از شهادتنان آماردانش مند هسته ای هایمان به هزاران رسید زیرا همه ی بسیجیان فهمیدیم که باید جای خالی استاد شهیدمان را پر کنیم و راه سرخش را ادامه دهیم فهمیدیم که انتهای راهتان می رسد به همان باب الشهدایی که همه آرزویش را داریم حتی دختر کوچک اما بزرگتان نیز می خواهد مثل پدرش شود

آنان یا همان طور که دخترتان می گوید اسرائیلی ها و اربابان آمریکاییشان بر این باورند که با به شهادت رساندن شما و دیگر همکاران آسمانیتان می توانند ما را از پیمودن راهتان منصرف کنند زهی خیال باطل زیرا با شهادتتان ما تازه عزممان را جذب می کنیم تا راهتان را ادامه دهیم و اجازه ندهیم که رهبرمان برای یک لحظه هم جای خالیاتان را احساس کنند گر چه هر چه بکنیم باز هم جایتان خالی ست

شهادتتان برای همه یمان تلخ است برای ما تلخ است که استاد و دانش مندی مانند شما را از دست بدهیم

اما برای دخترتان دگر گونه است او هنوز هم می ترسد آن روز را که شما در مقابل چشمانش پرواز کرده اید را باز گو کند آخر می ترسد که دوباره اتفاق بیفتد گر چه می داند که پدر دیگر رفته است و دیگر اسرائیلی ها نمی توانند پدر را به شهادت برسانند او می داند که پدرش را چه کسانی به شهادت رسانده اند ضاربین ضاربینی که اسرائیلی بوده اند از نظر او اسرائیل جزیره ی آدم بد هاست جزیره ای که مردمانش آدم خوب هارا دوست ندارند و آن هارا به شهادت می رسانند او می خواهد آنهارا بگیرد و بندازد در جهنم البته نه خودش بلکه پلیس ها آن هارا بگیرند و خدا بندازدشان در جهنم شاید این حرف ها برای دختری در این سن حرف های بزرگی ست اما او دختر استادی چون شماست و خود را شبیه به پدر می داند و تمام حرف های زیبا و پر معنایش نتیجه ی تربیتی هر چند کوتاه در دامان پدری چون شماست

در آخر می خواهم به شما اطمینان بدهم که حتی اگر شده با نثار خونم اجازه نخواهم داد که علم علمتان بر زمین بماند شما هم برایم دعا کنید
زن یک سرباز نیست ...
اما به قدر سرباز میدان جنگ شجاعت دارد و با این که جهاد در میدان های رزم بر او واجب نیست 
اما به قدر یک جهادگر در راه خدا تلاش می کند و در تمام صحنه ها حضور دارد 
امام خامنه ای
کره فروش{داستان}
پاسخ
 سپاس شده توسط Tina.t.t ، ...Altair...


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

پیام‌های داخل این موضوع
داستان های کوتاه - amin - 20-03-2011، 20:15
RE: دا ستان کوتاه - طاها - 20-10-2011، 14:10
RE: دا ستان کوتاه - msit723 - 20-10-2011، 14:21
داستان قشنگ - deymon1 - 26-12-2011، 17:01
داستان عاشقانه - deymon1 - 26-12-2011، 17:09
دو ګرګ - FARID.SHOMPET - 01-01-2012، 14:17
RE: شوهر مریم! - istanbul - 16-01-2012، 22:31
RE: شوهر مریم! - 1939 - 16-01-2012، 22:33
RE: شوهر مریم! - ~SoLTaN~ - 16-01-2012، 23:35
طرف شدن باخر - 202020 - 28-01-2012، 19:29
رنگها(عاطفی - 202020 - 28-01-2012، 19:34
کمربند - آرزو - 03-02-2012، 14:27
فقیر و ثروتمند - mohamad66 - 07-02-2012، 18:02
دختر سی دی فروش - serpico - 21-02-2012، 20:38
مسجد - sanaz_jojo - 28-02-2012، 21:46
صورتحساب - bikas - 07-03-2012، 15:32
RE: صورتحساب - ffrr - 07-03-2012، 16:18
یه داستان کوتاه - Armina - 08-03-2012، 13:35
هیزم شکن - ♥ Sky Princess♥ - 09-03-2012، 10:06
داستانی کوتاه - Armina - 09-03-2012، 16:21
عشق مادر - Hamidreza jefri HHH - 12-05-2012، 14:23
RE: عشق مادر - Amir BF - 12-05-2012، 15:19
RE: عشق مادر - gita mini - 12-05-2012، 15:21
RE: عشق مادر - بهار2 - 12-05-2012، 17:50
قـدرت بـخشش - Armina - 16-05-2012، 9:52
ابراز عشق - Hamidreza jefri HHH - 17-05-2012، 10:36
دروغ (طنز) - Hamidreza jefri HHH - 18-05-2012، 14:29
زندگی - saghar77 - 21-05-2012، 15:50
پنجره - saghar77 - 21-05-2012، 16:11
قدرت کلمات - saghar77 - 21-05-2012، 17:10
یک بنده خدا - sayna - 21-05-2012، 17:11
داستان BRT!!! - saghar77 - 21-05-2012، 20:22
RE: داستان BRT!!! - best~boy - 21-05-2012، 20:47
آن سوی مرز عاشق - benyamin - 22-05-2012، 17:24
تنها راه رسید... - *elahe* - 23-05-2012، 0:04
پسرک خوش شانس - sina.a1 - 30-05-2012، 17:20
RE: پسرک خوش شانس - mohmo - 30-05-2012، 18:12
ما که هستیم؟؟؟ - hell girl - 31-05-2012، 13:48
مادر زنداني - ارمين2012 - 07-06-2012، 13:21
RE: مادر زنداني - ~SoLTaN~ - 07-06-2012، 13:35
RE: شوهر مریم! - anna - 16-06-2012، 22:07
اشتباهی خفن - soheyla - 20-06-2012، 7:36
RE: اشتباهی خفن - soheyla - 20-06-2012، 7:45
RE: اشتباهی خفن - soheyla - 20-06-2012، 7:49
RE: اشتباهی خفن - soheyla - 20-06-2012، 7:53
عشق - Nasim 12 - 23-06-2012، 12:33
عشق لعنتی - Nasim 12 - 23-06-2012، 12:34
یک رویا.... - aCrimoniouSs - 01-07-2012، 11:05
RE: رویا - ...Sara SHZ... - 01-07-2012، 21:02
یک داستان زیبا - benyamin - 02-07-2012، 14:50
مادر - parya2 - 08-07-2012، 19:03
تنها در جنگل - Nasim 12 - 09-07-2012، 17:53
RE: تنها در جنگل - serpico - 09-07-2012، 18:09
RE: تنها در جنگل - best~boy - 09-07-2012، 18:12
RE: تنها در جنگل - pegah-p - 09-07-2012، 18:12
مادر اگر نذر کند - gomnam - 12-08-2012، 11:30
استاد سلام - gomnam - 15-08-2012، 17:20
چند نوجوان - gomnam - 16-08-2012، 13:01
جلد کمپوتها - gomnam - 16-08-2012، 13:02

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  حال بهم زن ترین داستان دنیا(هر اتفاقی که بعد از خوندن داستان افتاد به من ربطی نداره)
Heart یه داستان عاشقانه غمگین و زیبا از یک دختر((( حتما بخونید)))
Exclamation مجنون (داستان ترسناک واقعی) +18
  این یک داستان بی معنی است.
Exclamation داستان بسیار ترسناک خونه جدید !
  داستان عاشقی یک پسر خیلی قشنگه(تکراری نیست)
Eye-blink داستان ترسناک +18
  داستان کوتاه دختر هوس باز(خیلی قشنگه)
Rainbow یک داستان ترسناک +18
  داستان|خيانت آرمان به دختر همسايه|

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان