اخطار‌های زیر رخ داد:
Warning [2] count(): Parameter must be an array or an object that implements Countable - Line: 865 - File: showthread.php PHP 7.4.33 (Linux)
File Line Function
/showthread.php 865 errorHandler->error




 


امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

نامه ای به خدا+عکس

#1
سلام خدانامه ای به خدا+عکس
شب شما بخیر باشه، داشتم به چیزهای که دارم فکر میکردم و اینکه با تمام کوچکی چقدر برامون با ارزش هستند.
چند روز پیش بابا روی تخته خوابیده بود تخت بابا چسبیده به بخاری اتاقشه بابا خواب بود و دستش خیلی به بخاری نزدیک شده بود، من هم نیمه خواب و بیدار بودم اصلا دلم نمیخواست از جام بلند شم، خلاصه بلند شدم و دستش رو بلند کردم گذاشتم رو تخت.
اصلا کار سختی نبود هیچ هزینه و زحمتی نداشت، بابا هم که خواب بود و متوجه نبود ولی اون لحظه خیلی حس خوبی داشتم.
دیدم اگه رو تخت باشه با یه تکون کوچیک دوباره ميخواد برسه به بخاری، ( آخه این اتفاق چند با افتاده و دستش سوخته) خلاصه چرخاندمش کلا به جهت مخالف.
خدا بیداری؟ میدانم و مطمئن ام که بیداری. شما همیشه حواست به همه چی هست.  اگه این طور نبود هیچ احساس خوبی تو دنیا به وجود نمی اومد. احترام به پدر و مادر معنی پیدا نمی کرد.  علاقه پدر و فرزندی کجا می رفت؟
خدا خیلی ممنونم که هنوز حواست به منه.
بابا لحظه چرخیدن، ميون خواب و بیداری یه لحظه دستم رو محکم گرفت شاید برای تشکر یا شایداز روی محبت.
اشک تو چشام جمع شد روشو بوسیدم دستم رو کشیدم کنار و سریع برگشتم سر جای خودم. 
خدا چرا منو اینقدر مغرور آفریدی یا شاید هم خیلی آدم سرد و بی احساسی هستم ، دوست داشتم بغلش کنم و روشو محکم ببوسم و  بهش بگم: خیلی دوست دارم، خیلی برام عزیزی، مواضب خودت باش بابای خوبم.
شاید بابا هم منتظر شنیدن بود، چرا این کارها رو نکردم نمیدونم!؟
شاید اون حریم ها و احترام ها بود که اجازه نداد!؟
نمیدونم خدا.
در هر صورت همون لحظه خیلی کوچیک برای بابا کافی بود که بدونه خیلی دوسش دارم و برای من همون لحظه خیلی کوچکتر کافی بود که بدونم خدا جونم حواسش به منه.
آخه خدا می دونی این لحظه ها فقط وقتی که تو به روم بخندی به وجود میان.
خدا بابا رو خیلی دوست دارم چون شما رو خیلی دوست دارم.
خدا حواست به خدا و بابای من باشه.
_____________
نامه ای به خدا+عکس

خدایا کفر نمیگویم،
پریشانم،
چه میخواهی تو از جانم؟!
مرا بی آنکه خود خواهم اسیر زندگی کردی.

خداوندا!
اگر روزی ز عرش خود به زیر آیی
لباس فقر پوشی
غرورت را برا
ی تکه نانی
به زیر پای نامردان بیاندازی
و شب آهسته و خسته
تهی دست و زبان بسته
به سوی خانه باز آیی
زمین و آسمان را کفر میگویی
نمیگویی؟!

خداوندا!
اگر در روز گرما خیز تابستان
تنت بر سایه ی دیوار بگشایی
لبت بر کا
سه ی مسی قیر اندود بگذاری
و قدری آن طرفتر
عمارتهای مرمرین بینی
و اعصابت برای سکه ای این سو و آن سو در روان باشد
زمین و آسمان را کفر میگویی
نمیگویی؟!

خداوندا!
اگر ر
وزی بشر گردی
ز حال بندگانت با خبر گردی
پشیمان میشوی از قصه خلقت، از این بودن، از این بدعت.

خداوندا تو مسئولی.
خداوندا تو میدانی که انسان بودن و ماندن
در این دنیا چه دشوار است،
چه رنجی میکشد آنکس که انسان است و از احساس سرشار است

_______________________

نامه ای به خدا+عکس



نامه ای به خدا+عکس نامه ای به خدا+عکس




پاسخ
 سپاس شده توسط saye641 ، SaYe 124 ، fafa23 ، یگانهA ، آیلی جوون ، TARA* ، عطرینا ، Spell † ، Sмιle ، زیا ، tabasom27 ، ارش خان ، ندا2000
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

پیام‌های داخل این موضوع
نامه ای به خدا+عکس - "تنها" - 20-11-2014، 23:13

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  نامه ی یک دختر کم توقع
  نامه ای از یک پسر به پدرش!! (خیلی باحاله)
  فال نامه مرگ؟!؟!؟!؟!؟!
  نحوه انتخاب موضوع پایان نامه ارشد و دکتری
  دوس دختره گ/و/ز/و(قبل از ورود وصیت نامه همراتون باشه)
  نامه یک پسر عاشق به دختر مورد علاقه اش،
Thumbs Up نامه ى عاشقانه پسرى عرب به يك دختر ايرانى
  وصیت نامه ی عشق را خوانده ای؟
  آشنایی با بیمه نامه بدنه اتومبیل
Sad نامه قبل از خودکشی پسر 16ساله (واقعی) >_<

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان