یک زن مسن تقریبا 70 ساله که خیلیی خمیده راه میرفت چندتا قرص و یک دفترچه درمانی دستش بود منم داشتم میرفتم کلاس.اومد سر راهم بهم گفت من دکتر رفتم واسم دارو نوشته ولی فعلا پول ندارم داروهامو بخرم انقدر هم با غرور حرف میزد و میگفت من پول دارم الان یدفه کم آوردم .من پول دارم...اونجا فهمیدم که آدم محترمی هست و قصد کلاهبرداری نداره.
ازم خواست واسش داروهارو حساب کنم منم اینکارو کردم حس خوبی داشتم وقتی صورتمو بوسید و برام کلی دعاهای قشنگ کرد.
ازم خواست واسش داروهارو حساب کنم منم اینکارو کردم حس خوبی داشتم وقتی صورتمو بوسید و برام کلی دعاهای قشنگ کرد.