امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

اشعـآر فآطمـه اختصآرے ♥

#17
شهر شلوغی که خودت را گم کنی تویش
شهری که هی زیر دماغت می زند بویش
خاموش، ته سیگارها افتاده هر سویش
دارد نگاهت می کند چشمان ترسویش 



دیگر چرا غم می خوری؟ حالا که تهرانی



بر پشت بام خوابگاهم، ساعتِ 8 است
پیراهن و شلوار خیسم داخل طشت است
دنیایم از چیزی لزج انگار آغشته ست
چیزی که در من به زمان حال برگشته ست



هی فاطمه! از اینکه اینجایی پشیمانی؟



پشت طناب رخت ها با برج میلادم
مثل زنی که خواستی، بغضم ولی شادم!
یک روسری ِ بی خیال ِ رفته بر بادم
رو شد تمام دست، با برگی که افتادم


 
پاییز هم خوب است با شب های بارانی



از بندهای شهر «تو» خود را می آویزم
چسبیده به یک گوشه ی دنیا همه چیزم
چسبیده ام به واقعاً «تو» با همه چیزم!
دلتنگی ام را توی آغوش «تو» می ریزم


 

دیگر نباید «تو!» مرا با شک بترسانی



یک مشت بغض و خاطره با عشق در جنگ است
تنهایی ام با غربت تهران هماهنگ است
نه! برنمی گردم به شهری که پر از سنگ است
هرچند مشهد هم دلش مثل دلم تنگ است



اما چه باید کرد با این شهر سیمانی؟!...
 
پاسخ
 سپاس شده توسط Interstellar ، NəᗩG!₦ᗩ-м Dictator ، Medusa


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

پیام‌های داخل این موضوع
RE: اشعـآر فآطمـه اختصآرے→شعـر و غـزل پستـ مدرنـ - Nυмв - 12-06-2015، 17:16


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان