عجب جراتی دارند این خانم ها

[. . . P oo R ! A . . .]

یکم فکر کنیم...
حسینی که داره تو خون خودش غلت میزنه،شمر میاد بالا سرش امام حسین داره گریه میکنه....میگه دارم واسه تو گریه میکنم
علی که به قاتل خودش میگه اگه زنده بمونم میبخشمت....علی که از کاسه شیر خودش به قاتلش میده
زهرایی که لباس عروسی خودش رو به فقیری که میاد در خونش میبخشه
و...
به نظر شما این اولیای خدا میتونن از طرف چنین خدایی باشن که دارین توصیف میکنین؟؟....خدایی که به خاطر یه تار موی دختر اونه هزار سال از مو آویزون کنه و بهش زقوم(چرک و خون جوشان) بده میتونه چنین اولیایی داشته باشه؟؟؟......نه!....این خدا اونی نیست که واستون اون بالا ساختن!....یه خدا ساختن اون بالا که همش عذاب ناز کنه....اگه دست از پا خطا کنی هم که دیگه واویلا تا قیام قیامت تو جهنمش میسوزی.........آیا میشه عاشق چنین خدایی بود؟؟؟؟
مگه قرار نیست ما عاشق خدامون باشیم؟؟....مگه گفته من عاشقتم.....اونقت کسی که عاشقت باشه میاد از سر آویزونت میکنه و چرک و خون جوشان به خوردت میده؟؟.......نه عزیزان....بیاین فک کنیم.....خدای ما اون خدایی نیست که واسمون ساختن..........خدای ما همونیه که هر کدوممون تو دلمون احساسش میکنیم...........خدای ما مهربونتر از این حرفاس........به حرف دلت گوش کن