از عزیز زهرا چه خبر؟

[oprah vinfrey]

خوب شد.....
باعث یاد کردن ما هم شد
ممنون

---

خدای من،
تمنا میکنم بگذار مهدیمان فکر کند تنها یکی، تنها یک نفر در دنیا هست که میفهمتش
بگذار فکر کند یک نفر هست که فهمیده علت انتظار چند ساله اش چیست، کسی هست که نه مثل خودش، بلکه کمتر، ثانیه ها را میشمارد تا این فراق تمام شود
فکر کند یک نفر با اعمالش،هر جمعه آمادست برای دیدنش
بگذار فکر کند نباید نگران گناهان این یک نفر باشد، نباید هر روز به خاطرتش گریه کند و شرمنده شود و از خدا برایش بخشش بخواهد
بگذار فکر کند تنها دلیل است برای زندگی و تحرک یک نفر
فردی که دل و زبانش تنها یکی است
وهر دم که نفس میکشد، چشمانش بارانی است و فکرش این است حال مهدیش بد نباشد، اذیت شدن هایش،دلتنگیش، بیشتر از این نشود یک لحظه فکر نکند همه فقط حرف میزنند که به انتظارش نشسته اند و در این کربلا تنهاست
بگذار فکر کند سرداری مثل ابوالفضل یا شیر زنی مثل زینب دارد که تا ظهورش پلک نمیزنند،
تصور کند یک نفر هست که وجودش مثل آب صاف است وحلال آلودگی ها،
یک نفر که در مقابل سختی مثل صخره ها سخت و محکم است ودر برابر مردم مثل نسیم بهاری دلپذیر و مثل شکوفه هایش لطیف،
یک نفر که در مسابقات دنیا دونده ی خوبی است
اما؛
هر قدم از مسیرش،
نقطه ی شروع و پایانش،
نگاهش به نگاه خداست و اشاره های مهدیش
یک نفر که دلتنگیش به اندازه ی وجود صاحبش بزرگ است و میداند
در این۱۴۰۰سال بهانه اش برای آمدن منجیش چه بوده ویک چیز
عذابش میدهد،
از ارزشی که پیکار هایش برای دنیا دارند فهمیده،
خودش کلافه ی آمدن مهدیش است یا منجیش بیتاب تر برای آمدن،
یک نفر که میداند
هر مرتبه مهدیش میسوزد و خاکستر میشود
با دیدن جان دادن دادن مظلومی
با بی پروا تر شدن ظالمی
و شاهدی
با یک سکوت
سکوت مرگبار و لبخندی از آرامش
یک نفر که حس میکند
نفس مهدیش
بیشتر از کسی که در دریای جهالت غرق شده میگیرد
بیشتر برای نجاتش فریاد و دست و پا میزند

خدای من یادگاریت روی زمین
با مظلومیت علی
با بی وفایی یاران حسن
با تنهایی حسین
با گریه های سجاد
با غربت رضا
بگذار فکر کند که یک نفر میداند
وسعت رنجش را هیچ کس، در هیج مکان و زمانی نمی تواند درک و توصیف کند
خدای من تمنا میکنم تنها برای تصور مهدیت
یاری ام کن،
یاری ام کن، تا لحظه ای بتوانم جای آن یک نفر باشم....
(مهر)