نظرسنجی: تا اینجا که خوندین با حال بود یا نه؟
این نظرسنجی بسته شده است.
بله
100.00%
6 100.00%
خیر
0%
0 0%
در کل 6 رأی 100%
*شما به این گزینه رأی داده‌اید. [نمایش نتایج]

امتیاز موضوع:
  • 3 رأی - میانگین امتیازات: 4.67
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

رمان *کدام چوب کبریت* طنز ، هیجانی ،کلکلی ، عاشقووووونه و ... خلاصه همه چی تموم

#17
مژگان : بچه ها گریمم هامون رو ترمیم کنیم؟
ژاله : من که مشکلی ندارم هرکی احساس میکنه گریمش خراب شده درستش میکنم
درست کردن گریم ما کلا ده دقیقه طول کشید حالا باید جا به جا می شدیم همین که رو صندلی عقب نشستم همبرگر برداشتم و شروع کردم به خوردن هی می خوردم هی می خوردمتهشم که در اوردم سرم اوردم بالا و گفتم آخیش سیر شدم
ژانین: سیر بودییی بوگندو پیاز شدی
ژاله اِاِِِِِِِِِاِاِاِاِ لبو دوست دارم
مژگان : پیازچه قشنگ تر نیست
مژده : بابا شلغم خوبه مریض میشیم درمونمون میکنه
_ همتون اشتباه گفتین من اصلا گیاه نیستم یه شهر کنار یه دریاچه تو یونان هستم (با توجه به معنی اسمش )
ژاله : بابا از تو فاز سبزیجات و اماکن بیان بیرون اینا دوباره قرار گذاشتن
مژگان
باز هم دو ساعت منتظر شدیم همین که سوار ماشینشون شدن گفتم : دنبال اون یکی ماشین برو . انقدر رفتیم که وارد یه خونه ویلایی شدن
ژاله : بچه ها مایه دارن بگردیندنبال دوربین مدار بسته ببینید هست یا نه
ژانین : گشتم نبود نگرد نیست ظاهرا انقدر پارتیشون کلفته که کسی جرئت نداره نزدیکشون بشه واسه همین دوربین نمیزارن
ژانینا : آخ جون یه ورود مخفی بعد به حالت تهدید ادامه داد ولی الآن نه
ژانین : آره آره من میرم دوربین و شنود بزارم بعد بیام بریم خونه بعدشم بدون معتلی پرید بیرون و کاری که گفته بود و انجام داد
_ ژانین اومد و رفتیم خونه دوربینا وشنود ها رو چک کنیم
مژده : بعدشم بگیریم بخوابیم
_نه این هفته فقط جاسوسی درمورد خواب هم شیفتی می خوابیم
ژانینا : بچه تو اولین فرصت هممون باید بگیم چیکارا کردیم
رسیدیم خونه رفتم تو آشپز خونه و از تو پلاستیک خریدها یه مقدار خرت و پرت ریختم تو ظرف و رفتم تو حال لپتاب و باز کدم برنامه رو بالا اوردم همه ی دوربین ها و شنود ها رو چک کردیم و دیدیم که........



سلامی دوباره و
من هنوز منتظر نظرهاتون هستم باور کنین خیلی دوست دارم بدونم شما راجع به رمانم چه فکری می کنید پس لطفا واسم کامنت بزارید val ممنون میشم
به امید سلامتی مون خداسعدی
شمایی که مرا نمیشناسید ، بی باک در چشمانم خیره نشوید آنقدر ترسناک هستم که در راهم سر به سر ، تن به مرگ بدهید آن هم مقابل زنده ماندن کسانی که با آنها در بند من شدید و باز هم من ، همان پیمان شکن نامردم که شما از او میترسید
پاسخ
 سپاس شده توسط sogol.bf ، sama00 ، SOGOL.NM


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

پیام‌های داخل این موضوع
RE: رمان *کدام چوب کبریت* طنز ، هیجانی ،کلکلی ، عاشقووووونه و ... خلاصه همه چی تموم - Creative girl - 10-02-2017، 19:43

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  *رمان اسرار يك شكنجه گر*
Rainbow یه رمان خیلی قشنگ.نخونی نصف عمرت فناست
  رمان:خاطرات روزانه یه دختر اسکل 15 ساله
  رمان راغب | به قلبم بانوی نقابدار (زمان آنلاین دز حال تایپ)
Heart رمان خیانت به عشق (غم انگیز گریه دار هیجانی)
  رمان عشق من ، عشق تو (عاشقانه ، معرکه) به قلم: خودم
  رمان عاشقانه ( کراش من توی دانشگاه یه دختر ترسناکه) به قلم خودم. پارت پایانی.
  رمان عاشقشم؟
  رمان تلخ و شیرین
  رمان فوق‌العاده ترسناک «فرزند ابلیس» | نوشته‌ی خودم

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان