امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

خاطرات روز های مدرسه

#8
سوم راهنمایی بودم!
زنگ تفریح بود داشتم برای خودم مشق عربی مینوشتم هیشکی تو کلاس نبود به غیر من و یکی تا دوستای دیگم
یه پنجره داشتیم که نرده نداشت اونورشم زمین خالی بود
دوستم رف مث میمون به پنجره آویزون شد پرید اونطرف منم که مرض داشتم دنبالش رفتم!
ی زره گشت زدیم تو زمین خالیه بعد خواستیم برگردیم ناظم ندید ما اینوریم پنجره رو بست:/
گیر افتادیم بدبخت شدیم رف:|
مجبور شدیم فغان بزنیم بیان نجاتمون بدن چون دورتا دور زمین خالی دیوار بود از هیچ جاش نمیشد اومد بیرون
بعد زنگ زدن به پدران گرامی انضباط هم که هیچی:/
Behind every favorite song
  There is an Untold story 
پاسخ


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

پیام‌های داخل این موضوع
RE: خاطرات روز های مدرسه - Fake frnd - 10-06-2017، 14:05

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  ⌟ سابلیمینال قبولی در مدرسه و دانشگاه⌜
Big Grin خاطرات امروز من = طنز و باحال
  (دفترچه خاطرات چهارم ابتداییم برادرم را يدا كردم !!!)
  خاطرات یک مداد (قابل توجه کسانی که مداداشنو گاز میگیرن)(به ترتیب هفته بخوانید)
  عكس ضد مدرسه بدو بدو
  مطالب مفیدی در رابطه با کیف مدرسه و اداری
  اگه امروز روز اول مدرسه بود و الان زنگ اول چیکار میکردین؟؟؟
  مدرسه رو دوس داری؟ چرا؟ (هرکی ی دلیل خوب بیاره جایزه داره!)
Smile به نظرتون مدرسه مثل چه حیوونیه؟؟
  این دختر به علت رنگ موهایش از مدرسه اخراج شد + عکس

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان