نظرسنجی: تا اینجا که خوندین با حال بود یا نه؟
این نظرسنجی بسته شده است.
بله
100.00%
6 100.00%
خیر
0%
0 0%
در کل 6 رأی 100%
*شما به این گزینه رأی داده‌اید. [نمایش نتایج]

امتیاز موضوع:
  • 3 رأی - میانگین امتیازات: 4.67
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

رمان *کدام چوب کبریت* طنز ، هیجانی ،کلکلی ، عاشقووووونه و ... خلاصه همه چی تموم

#28
سلام عیدتون مبارک ببخشید این چند وقته نبودم ولی یه پسته دیگه آوردم

مژگان : بچه ها یه دور از اول تا حالا رو توضیح میدم . ما یه هدف داریم تو این راه خطر هم هست تازه فهمیدیم که این دخترا تو دانشگاه با بچه های دیگه سره تور کردن این پسرا شرط گذاشتن اونم سر ماشینه BMW که زیره پاشونه و اگه دخترا بردن اونا باید پایان نامه هاشونو آماده کنن طوری که بهترین پایان نامه سال بشه از اون طرف پسرا همشرط گذاشتن که اگه دخترا رو تور کنن یه روز گشتن و خوردن تو زعفرانه به خرج دوستاشون داشته باشن و بالعکس حالا این وسط بین دخترا و پسرا دعوا شده که نیازی نیست شرح بدم فقط بگم بزن و بخور بوده ما هم همزمان با این اتفاقات سیستم دانشگاه و ه*ک کردیم تویه کلاسی میشینیم که همشون با همن تویه بقیه ساعات بینشون تقسیم میشیم آهان واسه اکیپ دخترا و برادر خواهر هایه دوستای رادوین جاسوسایه کار کشته ای رو گذاشتم مرتضوی هم قراره امروز یا فردا اسلحه ها رو برامون بفرسته فقط بگم تو این یه هفته باید با دوربینا و شنودا زیره نظر داشته باشیمشون . تک تکمون موظفیم هر چیزی راجع به این دو تا اکیپ فهمیدیم با هم در میون بزاریم و دوستان این پروژه زندیگیمونه پس تمامه تلاشتون رو بکنید
ژانینا : اوفففففففففف بابا چرا انقدر زرزر میکنی (ببخشیدا ) اینا رو که خودمون هم میدونستیم تازه ...
ژاله : بچه ها بیاین اینجا
همه رفتیم پیش ژاله که کناره پنجره ایستاده بودکه رادوین و سپنتا رو توی یه ماشین کناره ساختمونمون دیدیم ژاله : به نظرتون دارن چی کار میکنن ؟؟؟؟؟
مژگان :برم لب تاب و روشن کنم حرفاشونو گوش کنیم همه منتظر بودیم تا صدا و دوربین لود بشه که با شنیدنه صداشون یه شوک بزرگ بهمون وارد شد
[/align]
خوب خوب خوب بمونید تو کف شوکشون تا بعدا بیام ادامشو هم تایپ کنم ولی مطمئن باشید که نوشتم فقط منتظر سپاس و تشویق های شما هستم
شمایی که مرا نمیشناسید ، بی باک در چشمانم خیره نشوید آنقدر ترسناک هستم که در راهم سر به سر ، تن به مرگ بدهید آن هم مقابل زنده ماندن کسانی که با آنها در بند من شدید و باز هم من ، همان پیمان شکن نامردم که شما از او میترسید
پاسخ
 سپاس شده توسط اکسوال ، SOGOL.NM


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

پیام‌های داخل این موضوع
RE: رمان *کدام چوب کبریت* طنز ، هیجانی ،کلکلی ، عاشقووووونه و ... خلاصه همه چی تموم - Creative girl - 26-06-2017، 15:55

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  *رمان اسرار يك شكنجه گر*
Rainbow یه رمان خیلی قشنگ.نخونی نصف عمرت فناست
  رمان:خاطرات روزانه یه دختر اسکل 15 ساله
  رمان راغب | به قلبم بانوی نقابدار (زمان آنلاین دز حال تایپ)
Heart رمان خیانت به عشق (غم انگیز گریه دار هیجانی)
  رمان عشق من ، عشق تو (عاشقانه ، معرکه) به قلم: خودم
  رمان عاشقانه ( کراش من توی دانشگاه یه دختر ترسناکه) به قلم خودم. پارت پایانی.
  رمان عاشقشم؟
  رمان تلخ و شیرین
  رمان فوق‌العاده ترسناک «فرزند ابلیس» | نوشته‌ی خودم

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان