09-09-2018، 16:48

نام رمان : رمان در میان مه (دو جلدی)
نویسنده: آزیتا خیری
خلاصه رمان:
داستان درباره ی جهانگیر تنها پسر مهندس فرزام هستش که به جرم قتل پدر بعد از اعتراض به دو بار حکم محکومیت به اعدام در دادگاه تجدید نظر به دیوانگی و محجوریت در آسایشگاه روانی محکوم می شود . حالا در بین دیوانگان کم کم ماهیت واقعی و رازهای دوستان و اطرافیان جهان مشخص می شود.و از همه بیشتر ماهیت……
صفحه ی اول رمان:
روی صندلی بین دو سرباز نشسته و نگاه ماتش به روبرو بود. جایی که پشت میز بزرگ و بلندی ,قاضی دادگاه میان مستشارانش نشسته و از پشت عینک به برگه های مقابلش زل زده بود. کسی حرفی نمیزد و انگار بقیه هم مثل او ضربان قلبشان از پرش تند چشمانشان پیدابود. بیشتر از همه ,مادرش,سودابه که با یک ردیف فاصله روی صندلیهای کناری مثل راهبه ای ملتمس دستانش را مقابل صورتش گرفته و با دلهره منتظر اعلام حکم بود. آخرین حکم,بعد از تایید دیوان عالی. دیگر جایی برای اعتراض هم نداشت. اینبار هر چه میشد,همان بود.
قاضی سرش را بلند کرد و نگاهی به حضار مقابلش انداخت. جهانگیر با ناامیدی به دنبال رگه هایی از عفو در چشمانش بود. اما او مثل تمام مدت دادرسی همچنان جدی و تا حدی هم اخم آلود بود.
نفس بلند جهانگیر در سکوت وهم آور فضا پیچید. با دست عرق پیشانی اش را پاک کرد و با سستی به صندلی تکیه داد. دانستن اینکه چه حکمی برایش داده بودند,زیاد سخت نبود. بعد از سه بار دادرسی ,حتما بازهمان حکم ترسناک گذشته تایید شده بود.به قول بچه های هم بندی , ساعت چهار صبح آزاد میشد!!!با این فکر بی اختیار پوزخند زد. زیر تیغ بود. یعنی ….اعدام!!!
منشی دادگاه حکم را از قاضی گرفت و کمی بعد با صدای رسایی گفت:آقای جهانگیر فرزام لطفا قیام کنید!
پاهایش توان ایستادن نداشت.قاضی چه میدانست که این آخرین جان بدنش بود. ناله مادرش بلند شد و به دنبال آن گریه های آرام شیدا,نامزدش که کمی عقب تر نشسته و با چشمانی خیس به اوخیره مانده بود. جهانگیر همه توانش را جمع کرد و با بی حالی بلند شد. دستهای سردش خیس عرق بودند و قلبش بازهم تند میکوبید. تند تر از وقتی که کنار جنازه بی روح پدرش بهت زده به چاقوی خ و نی دستش خیره شده بود. آن وقت بیشتر دستش میلرزید ,اما حالا فقط خیس عرق بود.به پویان نگاه کرد.او هم حال بهتری نداشت. سرد و ساکت با دو صندلی فاصله در خود فرو رفته و به جهانگیر خیره مانده بود. او با سختی قد راست کرد و