امتیاز موضوع:
  • 7 رأی - میانگین امتیازات: 4.43
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

رمان فوق العاده زیبای ღدیانهღ

#58
اگر همینطور کنار ماشین می ایستادم تمام لباسهام خیس می شد. به ناچار سوار شدم و درها رو قفل کردم.

اما تا کی باید منتظر می موندم؟! تک و توک ماشین از کنارم رد می شد اما نمیشد بهشون اعتماد کرد.

هوا کاملاً تاریک شده بود و بارون قرار بند اومدن نداشت!

سرم رو روی فرمون گذاشتم. نمیدونم چقدر گذشته بود که چند ضربه به شیشه ی ماشین خورد.

ترسیده سر بلند کردم. هوا تاریک بود و چهره اش خیلی مشخص نبود.

نمیدونستم شیشه رو پایین بدم یا نه؟ با ضربه ی بعدی که به شیشه خورد ترسیدم و شیشه رو کمی پایین دادم.

-چرا شیشه رو پایین نمیدی؟!

متعجب شیشه رو کامل پایین دادم. تو تاریک روشن جاده نگاهم به اون دو گوی رنگی افتاد.

بارون تمام موهاش رو خیس کرده بود. با صداش به خودم اومدم.

-به چی خیره شدی؟ وسط جاده چیکار می کنی؟

-ماشینم پنچر شده.

-پیاده شو.

-اما ...

-اما چی؟ ماشین داریم؛ تا صبح که نمیخوای همینطوری بمونی؟ بعدشم اینطوری دیگه دینی به گردنم نداری، تو ما رو رسوندی ما هم تو رو می رسونیم!

به ناچار از ماشین پیاده شدم.

-ماشینت بذار بمونه، صبح میایم درستش می کنم.

-شب کجا بمونیم؟

لحظه ای خیره نگاهم کرد. نمیدونم چرا از گرمی نگاهش ضربان قلبم داشت بالا می رفت.

-نمیخوای که تو این بارندگی حرکت کنیم؟!

-شب میریم ویلا و فردا حرکت می کنیم. حالام سوار شو تا موش آب کشیده نشدی!
پاسخ
 سپاس شده توسط ♱ ᴠɪᴄᴛᴏʀ ♱ ، Doory ، _leιтo_ ، Par_122


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

پیام‌های داخل این موضوع
RE: رمان فوق العاده زیبای ღدیانهღ - A.AHADIB - 25-09-2018، 9:57

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  *رمان اسرار يك شكنجه گر*
Rainbow یه رمان خیلی قشنگ.نخونی نصف عمرت فناست
  رمان:خاطرات روزانه یه دختر اسکل 15 ساله
  رمان راغب | به قلبم بانوی نقابدار (زمان آنلاین دز حال تایپ)
Heart رمان خیانت به عشق (غم انگیز گریه دار هیجانی)
  رمان عشق من ، عشق تو (عاشقانه ، معرکه) به قلم: خودم
  رمان عاشقانه ( کراش من توی دانشگاه یه دختر ترسناکه) به قلم خودم. پارت پایانی.
  رمان عاشقشم؟
  رمان تلخ و شیرین
  رمان فوق‌العاده ترسناک «فرزند ابلیس» | نوشته‌ی خودم

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان