23-03-2019، 19:22
دستانش
بوی رفتن میداد
عطر دیگری تمامش را گرفته بود..
درد منی شد که درمان دیده بودمش
درد کسی که صبح تا شب میبوسیدمش
روحش را...وجودش را
تمام من در دستان تو جان داد..
ولی تو به جان دیگری بند بودی
نه آه دل من تکانت میداد..
نه تن یخ زده ام
و دستان لرزانی که تورا صدا میزد..
حواس سرما زده ات را گرم میکردم
و سرمای وجود تو هرروز بیشتر مرا پس میزد
سال ها گذشت
و دردم از این است..
که تازه به یاد آوردی
چگونه اولین عاشقانه های مرا سوزاندی
[نگین زنگنه]
بوی رفتن میداد
عطر دیگری تمامش را گرفته بود..
درد منی شد که درمان دیده بودمش
درد کسی که صبح تا شب میبوسیدمش
روحش را...وجودش را
تمام من در دستان تو جان داد..
ولی تو به جان دیگری بند بودی
نه آه دل من تکانت میداد..
نه تن یخ زده ام
و دستان لرزانی که تورا صدا میزد..
حواس سرما زده ات را گرم میکردم
و سرمای وجود تو هرروز بیشتر مرا پس میزد
سال ها گذشت
و دردم از این است..
که تازه به یاد آوردی
چگونه اولین عاشقانه های مرا سوزاندی
[نگین زنگنه]