اووووو٠خسته شدما ساعت Ûµ/Ûµ باید برم خونه دیگه وسیله هامو جمع کردم Ùˆ سوار ماشین شدم وقتی رسیدم دویدم طر٠خونه Ùˆ درو باز کردمÂ
من-سلام به اهل منزل به به جمعتون جمعه گلتون کمه که اونم همین الان قدم رو چشم شما گذاشت چرا گریه میکنی مادر جان؟
پارسا-منظورت گل کاکتوسه دیگه؟
من-نه همون گل معمولی
مامان-ینی تا یه سال نمیبینمت؟؟
یهو مامان بغضش ترکید و گریش اومد منم بغض کردم
من-مامانم گریه Ù†Ú©Ù† به این ÙÚ© Ú©Ù† Ú©Ù‡ من الان سر Ùˆ مر Ùˆ گنده اینجام
پارسا-دلم برات تنگ میشه آبجی جونم
من Ú©Ù‡ دیگه طاقت نداشتم گریه Ù… در اومدÂ
من-الهی قربون همتون برم دل منم براتون تنگ میشه
Ùˆ سریع پارسا  رو بغل کردم درسته Ù‡ÙØªÙ‡ دیگه پرواز داشتم ولی این روز آخری بود Ú©Ù‡ پارسا رو میدیدم
بابا-دخترم بیا اینجا باید نقشه رو برات ØªÙˆØ¶ÛŒØ Ø¨Ø¯Ù…
Ø±ÙØªÙ… کنارش پارسا هم اومد کنارم Ùˆ دستشو انداخت دور گردنم
بابا-خب سردار Ú©Ù‡ Ú¯ÙØª باید صیغه بشید Ùˆ این ØØ±ÙØ§ØŸØØ§Ù„ا شما باید به عنوان یه زوج عاشق برید اونجا. اتاقاتون چون یکی میشه مجبور شدیم بینتون یه صیغه بخونیم بعد شما باید تموم دخترای اونجا رو یواشکی Ø¨ÙØ±Ø³ØªÛŒÙ† تو خونه روبه رویی تون Ú©Ù‡ پلیسای لندن دارن کشیک شما رو میدن بعد از اینکه دخترا رو ÙØ±Ø§Ø±ÛŒ دادین باید کاری کنین Ú©Ù‡ به شما Ø´Ú© نکنن Ùˆ اونقد باهاشون صمیمی بشین Ú©Ù‡ تموم اطلاعات رو بدن بهتون ما از طریق ایمیل باهاتون در ارتباطیم Ùˆ شما باید از همه عکس Ùˆ Ùیلم بگیرین Ùˆ هرروز به گزارش ÙØ¹Ø§Ù„یت هاتونو بدین ما بهتون ردیاب Ùˆ میکروÙون نصب میکنیم Ú©Ù‡ هر Ø§ØªÙØ§Ù‚ÛŒ Ø§ÙØªØ§Ø¯ بتونیم پیداتون کنیم یه انگشتر هم به عنوان ØÙ„قه ازدواجتون میدیم Ú©Ù‡ درواقع اگه پشتشو ÙØ´Ø§Ø± بدین Ù…ÛŒÙهمیم در خطرین Ùˆ میایم کمکتون
من-واقعا؟
مامان-آره دخترم
من-خیلی سخته
بابا-تو سخت تر از اینم رد کردی
یک Ù‡ÙØªÙ‡ بعد***********
الان تو ÙØ±ÙˆØ¯Ú¯Ø§Ù‡ÛŒÙ… تا شماره پروازمونو بخونن پارسا Ú©Ù‡ از همون جا Ø±ÙØª ما هم الان با خونواده ماهان(سرگرد آرمان) از Ø¯ÙØªØ± برگشتیم ینی الان صیغه ایمÂ
خانمه-شماره پرواز .... به لندن
من-انگار باید برم
اول Ø±ÙØªÙ… بغل مامان
مامان با گریه- مراقب خودت باش دخترم
من با گریه-چشم مامان جونم
Ø±ÙØªÙ… تو بغل بابا
بابا با بغض-مواظب باش عزیز دلم
من همچنان با گریه-به روی چشم بابای عزیزم
بعد Ú©Ù‡ اومدم از بغلشون بیرون رو به هردوشون Ú¯ÙØªÙ…:
من-مراقب خودتون باشین دوستتون دارم تا یه سال دیگه Ø®Ø¯Ø§ÙØ¸
مامان Ùˆ بابا-Ø®Ø¯Ø§ÙØ¸
من-سلام به اهل منزل به به جمعتون جمعه گلتون کمه که اونم همین الان قدم رو چشم شما گذاشت چرا گریه میکنی مادر جان؟
پارسا-منظورت گل کاکتوسه دیگه؟
من-نه همون گل معمولی
مامان-ینی تا یه سال نمیبینمت؟؟
یهو مامان بغضش ترکید و گریش اومد منم بغض کردم
من-مامانم گریه Ù†Ú©Ù† به این ÙÚ© Ú©Ù† Ú©Ù‡ من الان سر Ùˆ مر Ùˆ گنده اینجام
پارسا-دلم برات تنگ میشه آبجی جونم
من Ú©Ù‡ دیگه طاقت نداشتم گریه Ù… در اومدÂ
من-الهی قربون همتون برم دل منم براتون تنگ میشه
Ùˆ سریع پارسا  رو بغل کردم درسته Ù‡ÙØªÙ‡ دیگه پرواز داشتم ولی این روز آخری بود Ú©Ù‡ پارسا رو میدیدم
بابا-دخترم بیا اینجا باید نقشه رو برات ØªÙˆØ¶ÛŒØ Ø¨Ø¯Ù…
Ø±ÙØªÙ… کنارش پارسا هم اومد کنارم Ùˆ دستشو انداخت دور گردنم
بابا-خب سردار Ú©Ù‡ Ú¯ÙØª باید صیغه بشید Ùˆ این ØØ±ÙØ§ØŸØØ§Ù„ا شما باید به عنوان یه زوج عاشق برید اونجا. اتاقاتون چون یکی میشه مجبور شدیم بینتون یه صیغه بخونیم بعد شما باید تموم دخترای اونجا رو یواشکی Ø¨ÙØ±Ø³ØªÛŒÙ† تو خونه روبه رویی تون Ú©Ù‡ پلیسای لندن دارن کشیک شما رو میدن بعد از اینکه دخترا رو ÙØ±Ø§Ø±ÛŒ دادین باید کاری کنین Ú©Ù‡ به شما Ø´Ú© نکنن Ùˆ اونقد باهاشون صمیمی بشین Ú©Ù‡ تموم اطلاعات رو بدن بهتون ما از طریق ایمیل باهاتون در ارتباطیم Ùˆ شما باید از همه عکس Ùˆ Ùیلم بگیرین Ùˆ هرروز به گزارش ÙØ¹Ø§Ù„یت هاتونو بدین ما بهتون ردیاب Ùˆ میکروÙون نصب میکنیم Ú©Ù‡ هر Ø§ØªÙØ§Ù‚ÛŒ Ø§ÙØªØ§Ø¯ بتونیم پیداتون کنیم یه انگشتر هم به عنوان ØÙ„قه ازدواجتون میدیم Ú©Ù‡ درواقع اگه پشتشو ÙØ´Ø§Ø± بدین Ù…ÛŒÙهمیم در خطرین Ùˆ میایم کمکتون
من-واقعا؟
مامان-آره دخترم
من-خیلی سخته
بابا-تو سخت تر از اینم رد کردی
یک Ù‡ÙØªÙ‡ بعد***********
الان تو ÙØ±ÙˆØ¯Ú¯Ø§Ù‡ÛŒÙ… تا شماره پروازمونو بخونن پارسا Ú©Ù‡ از همون جا Ø±ÙØª ما هم الان با خونواده ماهان(سرگرد آرمان) از Ø¯ÙØªØ± برگشتیم ینی الان صیغه ایمÂ
خانمه-شماره پرواز .... به لندن
من-انگار باید برم
اول Ø±ÙØªÙ… بغل مامان
مامان با گریه- مراقب خودت باش دخترم
من با گریه-چشم مامان جونم
Ø±ÙØªÙ… تو بغل بابا
بابا با بغض-مواظب باش عزیز دلم
من همچنان با گریه-به روی چشم بابای عزیزم
بعد Ú©Ù‡ اومدم از بغلشون بیرون رو به هردوشون Ú¯ÙØªÙ…:
من-مراقب خودتون باشین دوستتون دارم تا یه سال دیگه Ø®Ø¯Ø§ÙØ¸
مامان Ùˆ بابا-Ø®Ø¯Ø§ÙØ¸