23-09-2019، 17:42
می خوام یه چیزی بگم
یه روز حکیمه میره می بینه یه مرد وایستاده به هواپیما نگاه می کنه و سیگار می کشه
رفت جلو بهش گفت اگه الان پول اون سیگار هایی که کشیدیرو جمع می کردی یه دونه از اون هواپیماها داشتی مرد گفت هواپیمای شخصیمه حکیم گفت پس بده یکی هم من بکشم
اینو گفتم اگه کمی هم شده بخندید نگفتم که سیگاریم نمی تونم هم باشم جون به دودش حساسیت دارم
یه روز حکیمه میره می بینه یه مرد وایستاده به هواپیما نگاه می کنه و سیگار می کشه
رفت جلو بهش گفت اگه الان پول اون سیگار هایی که کشیدیرو جمع می کردی یه دونه از اون هواپیماها داشتی مرد گفت هواپیمای شخصیمه حکیم گفت پس بده یکی هم من بکشم
اینو گفتم اگه کمی هم شده بخندید نگفتم که سیگاریم نمی تونم هم باشم جون به دودش حساسیت دارم
