امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

رمان ماکانی**گره**

#37
#prt35
با صدایی که شنیدم از اتاق بیرون پریدم
-چی شد ماهور؟!
ماهور در حالی که یه دستشو به سرش گرفته بود و گیتارش تو اون یکی دستش بود گفت: حواسم پرت بود خوردم به دیوار -_-
–خل شدی خودتو میزنی به دیوار؟
ماهور: نه خیر خواستم مثلا بیام باهم گیتار بزنیم بخونیم بلکه بهم بگی چی شده
نشستم رو مبل و-چی شده تو گیتارتو از شیراز آوردی!
ماهور:گفتم شاید حال و حوصله م بیاد یکم گیتار بزنم که متاسفانه سیماش پاره شده
-دلم برای همه چیز تنگ شده حتی همون صدای مزخرفت وقتی میخوندی
ماهور:دستت درد نکنه :/ پاشو برو تو اتاقت بگیر بخواب امشب اخلاق نداری باهات حرف بزنم
-میشه یه سوال بپرسم بعد برم؟
ماهور نشست کنارم و-تو دوتا سوال بپرس
-به نظرت همه ی آدما دل دارن؟!
ماهور:  همه ی آدما دل دارن ولی همه ی آدما دلشون به آدمایی که دوستشون دارن تعلق نداره
-اگه دلِ من متعلق به اون و مشغول دوست داشتنِ اون باشه اما اون نفهمه تکلیف من چیه؟! 
ماهور: دلی که دلدارش نمیخوادش باید بمیره... باید سرد بشی تلخ بشی سنگ بشی... شاید هیچ وقت مثل قبل کسیو دوست نداشته باشی اما اگه یه روز آدم دوست داشتنی ای توی زندگیت پیدا بشه دلت درگیر دوست داشتنِ بیخودی نمیشه
-چجوری سرد و تلخ و سنگ بشم؟!
ماهور: دور شو! از هر چیزی که بهش مربوطه فاصله بگیر
-عکساشو پاک کنم یادگاریاشو دور بندازم با قلبم چیکار کنم که بفهمه نباید دوستش داشته باشه؟

#prt36
ماهور : قلب اصولا موجود نفهمیه سعی کن به مغزت حالی کنی که دوست داشتنی وجود نداشته یه حسِ گذرا بوده
-سخته...
ماهور: دل کندن از کوه کندن سخت تره ولی وقتی تمومش کنی واسه همیشه تموم میشه
-تمومش کنم یا صبر کنم شاید برگرده؟
ماهور: یه نفر وقتی میره اگه هزار بارم برگرده اون آدمِ سابق نیست
-تمومش میکنم... فردا آخرین تولدش کنارِ ریماییه که دوستش داره!
ماهور:من میدونم تو قوی ای اما حواست باشه نصفه نیمه تمومش نکنی... شاید چند ماه یا چند سال طول بکشه تموم بشه و قلبت دوست داشتنش رو کم کنه به خودت زمان بده
-چقدر خوبه که یدونه از تو وجود داره و فقط برای منه Smile
ماهور: خودتو لوس نکن پاشو بریم بخوابیم
-برام لالایی میخونی؟ لطفا!
ماهور:گربه ی شِرِک انقدر مظلوم نبود که تو مظلومی !
چشمامو بستم و غرق آرامش صدای ماهور شدم ، تنها زمزمه ای که یادآور تمام خاطرات کودکانه م بود...
ماهور: لالا کن دختر زیبای شبنم ، لالا کن رویه زانویه شقایق، بخواب تا رنگ بی مهری نبینی ، تو بیداریه که تلخه حقایق...
پاسخ


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

پیام‌های داخل این موضوع
RE: رمان ماکانی**گره** - ᴀᴡᴀʏᴀᴜʀᴏʀᴀ - 10-08-2020، 12:24

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  *رمان اسرار يك شكنجه گر*
Rainbow یه رمان خیلی قشنگ.نخونی نصف عمرت فناست
  رمان:خاطرات روزانه یه دختر اسکل 15 ساله
  رمان راغب | به قلبم بانوی نقابدار (زمان آنلاین دز حال تایپ)
Heart رمان خیانت به عشق (غم انگیز گریه دار هیجانی)
  رمان عشق من ، عشق تو (عاشقانه ، معرکه) به قلم: خودم
  رمان عاشقانه ( کراش من توی دانشگاه یه دختر ترسناکه) به قلم خودم. پارت پایانی.
  رمان عاشقشم؟
  رمان تلخ و شیرین
  رمان فوق‌العاده ترسناک «فرزند ابلیس» | نوشته‌ی خودم

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان