20-08-2020، 10:57
ساغر : چی شد کدوم بدبختی باید تحملت کنه
_جییییییییییییییییییییغ
نیلو:وا چته دریا
_قبولم کردن
دا شتم همون یکی دوتیکه از و سایلمو تو چمدون میپپوندم که یکی از شت
ب*غ*لم کرد دیدم نیلوئه
_نیلووووو
نیلو :دلم خیلی برات تنگ میشه
_منم
برگشتم دیدم صدای فین فین
میاد آخی الهی ساغر داشت گریه میکرد
_اه اه اه دختره زر زرو
ساغر :بپه ها دلم خیلی براتون تنگ میشه ، قول بدید هر چند وقت یه بار
زنگ بزنیم به هم
_باشه ، بپه ها دیگه باید بریم بکپیم صبح باید بریم سر وقت کار
نیلو :اوکی خوب بخوابین
صبح بعد از این که بپه هارو حسابی ب*غ*ل کردم و چلوندم رفتم ، آدرس
بالاشهر بود زیاد اون اطراف نرفته بودم ول تاکسی و حساب کردم و یاده شدم
زنگ اف افو زدم ، خانومی برداشت
خانومه:بله
_سلام برای آگهیتون قرار بود امروز بیام
خانوم:بله بفرمایید داخچ
وایییییی خدا اینجا خونست یا قصره یکی بیاد فک منو از رو زمین جمو کنه
داخچ خونه که دیگه هیپی احساس میکردم اونجا با اون تیو و قیافه وصله
ناجورم
چمدونمو گذاشتم یه گوشه و رفتم یکم جلوتر وایسادم سرم ایین بود که
صدای ا شنیدم یکی از له ها دا شت میومد ایین سرمو که آوردم بالا با دوتا
گوی مشکی رو به رو شدم وایی چ چشایی چه بینی خوشگلی وایی
ل*ب*ا*ش و بگو
یکی منو بگیره سعی کردم خودم و جمو و جور کنم الان می گه چه دختره
هیزی ولی خدا چی ساختیا
+خانوم با شما صحبت میکنم
_بله بله می فرمودین
یه وزخند اومد رو ل*ب*ش
+میگم بشینید باهم صحبت کنیم
_باشه
رفتم رو یه صندلی نشستم
اومد صندلی روبه روم نشست و گفت
+ ببین شرایتشو برات کامچ توضیح میدم تا خوب بتونی تصمیم بگیری
_باشه
+اول از اینکه باید سرت تو کار خودت باشه و تو کارای من به هی وجه
دخالت نمیکنی و هرچی میگمو باید بدون چون و چرا انجام بدی غذا در ست
کردن و تمیز کردن خونه کارای دیگه همش وظیفه توئه تا الان جمیله خانوم
این کارارو انجام میداد ولی الان داره میره را ستی بع ضی شباهم شاید مجبور
بشی تا دیروقت بمونی
_راستش ... راستش
+بگو
_من جایی رو ندارم که شبا بمونم میخواستم اگه شما اجازه بدید اینجا بمونم
بازم وزخند زد قیافم و مبچ گربه شرک کردم و بهش زل زدم
وزخندش محو شد
+باشه ولی اتو از گیلیمت دراز تر نمیکنی
سرمو تکون دادم
+و سایلتو غروب بیار اینجا جمیله خانوم هم اتاقت و ن شونت میده هم کارایی
که باید انجام بدی و بهت میگه
بل ند شدم رفتم از ک نار در چ مدونم و آوردم یه لبخنده خجول زدم و هی
چمدونو این اون ورم میذاشتم
_میدونید دیگه چمدونم با خودم آوردم که وقت تلف ن شه من بیام سر کارم ،
ل*ب*مو گزیدم معلوم بود خندش گرفته ولی همپنان داشت با اخم نگام
میکرد
+جمیله خانوم ، جمیله خانوم
جمیله خانوم از اشپزخونه اومد بیرونو گفت : بله اقا
+همه کارارو بهش یاد بده یکی از اتاقای بالا هم بده بهش
جمیله خانوم : چشم آقا
داشتیم از له ها میرفتیم بالا که جمیله خانوم گفت:
آشپزی که بلدی دختر جون
_بله بلدم
جمیله خانوم:ببین به طور خلاصه بگم هرکاری که یه خانوم خونه دار تو
خونش انجام میده و باید انجام بدی .
خوب خانوم خونه دار شوهر داری هم انجام میده منم باید انجام بدم اون
کارارو ، چقدر منحرف شدم من
جمیله خانم :متوجه شدی
_بله بله
جمیله خانوم :غیر از تو و آقا هم کسی تو خونه نیست سرایدارم کاری با خونه
نداره
یعنی من و اون سره تنهااا زیر یه سقف نفر سومم شیطونه
وارد یه اتاق شدیم که دکورش یاسی و سفید بود یعنی از این به بعد باید اینجا
بمونم
جمیله خانوم : خوب اینم از اتاقت باید اینجا بمونی
آخ جون یعنی اینجا میشه اتاق من
جمیله:ببین دخترم مادرانه بهت میگم زیاد به آقا نزدیک ن شو شباهم دره اتاقتو
قفچ کن میخوای بخوابی
_چرا
جمیله خانم:آقا بعضی شبا دختر میاره من وظیفه خودم دونستم که بهت بگم
_خیلی ممنون
دا شتم اون چهارتا تیک لبا سو تو کمد میزا شتم باید برای ام ش شام در ست
میکردم جمیله خانوم گفته بود این سره برا ناهار نمیاد
لباسمو عوض کردم محض احتیاط یه شالم انداختم سرمو رفتم ایین
بعد از تمیزکاریه خونه رفتم تا شامو حاضر کنم
_جمیله خانوم
جمیله خانوم : بله دخترم
_آقا چ غذایی دوست داره امش درست کنم
جمیله خانوم:آقا لازانیا خیلی دوست دارن
_مرسی از راهنماییتون
مواد لازانیارو آماده کردم و شروع کردم به درست کردن
همونطور که غذا درست میکردم با جمیله خانومم حرف میزدم
ساعت هول و هوش ۹ ش بود که این سره چیز جمیله خانوم گفت اسمش
چیه آها امیرسام اومد منم سفره و چیدم رفتم اتاقم تا هر وقت غذاشو خورد
سفره و جمو کنم
نیم ساعت بعد اومدم پایین
برق رضایت و میشد تو چشماش دید ولی سره غد حتی یه تشکرم نکرد بی
ادب این همه زحمت کشیدم سفررو جمو کردم
خواستم برم بالا که گفت
امیرسام:من اجازه دادم بری
_نه راستش
امیرسام :راستش چی
_هیپی
امیرسام:فردا ساعت ۳۰:۶ بیدارم کن خودت باید زودتر بیدارشی تا لباسایی
که میخوام بپوشم و آماده و اتو کنی
وای خدا با این حساب باید ۶ از خواب بیدارشم
با قیافه زاری گفتم
_باشه
امیرسام:نشنیدم
وا مگه کره
_باشه دیگه
امیرسام:ندیده میگیرم از این به بعد به غیر چشم چیزی از دهنت نمیشنوم
سره رووووو شیطونه میگه همپین بزنمش بخوره تو دیوار
یه لحظه نگاش کردم دیدم اگه بخوام بزنمش فقط به خودم آسی میرسونم
زیییییییییییییینگ
_اگه من شانس داشتم اسمم شمسی خانوم بود و مجبورم نبودم برای این سره
بداخلاق کلفتی کنم
بد از کلی غرغر بلند شدم برم تا لباس این سررو اتو کنم حالا اوتو کجا هست
اصلا حتما تو اتاقشه دیگه
ولی اگه من بخوام برم اتاقش شاید ل*خ*ت باشه ول کن باوا بهتر از اینه که
بلند شه سرم غرغر کنه آروم در اتاقش و باز کردم
خوب خداروشکر زیر تو چه اتاق خوشگلیم داره او
تو حتما بالای کمده حالا من چجوریم برش دارم
صندلی و برداشتم و گذاشتم ب*غ*ل کمدو رفتم بالا داشتم میگشتم که
احساس کردم رده گوشم اره شد
امیرسام:تو اینجا داری چه غلطی میکنیییی
از ترس و هچ سه متر ریدم وای خدا دارم میفتم خوبی بدی دیدین هلال
کنین یهو افتادم رو یه چیز نرم وای چه سیکس بکش خوشگله
امیرسام :جات راحته بلند شو بینم لهمکردی یکم رژیم بگیر، وا این سره چی
میگه من ۵۵ کیلو بیشتر نیستم ولی بنده خدارو با کف زمین یکی کردم
امیرسام:تو با اجازه کی اومدی تو اتاق من،هااان
_میخواستم اتورو وردارم
امیرسام:آخه دختره خنگ اتو تو اتاق من چیکار میکنه ، باید همون دیروز از
جمیله خانوم میپر سیدی ، اگه یه بار دیگه همپین کاریو تکرار کنی و بی اجازه
وارد اتاق من بشی نمیتونم قول بدم بزارم اینجا بمونی
حالا منو میگی داشتم سیکس بک این سررو دید میزدم خوب چیکار کنم
خوش هیکله
امیرسام :فهمیدی چی گفتم
_ها اره
امیرسام: حالا بیرون
بدون حرفی رفتم بیرون اونم لباس اتو شده از قبچ وشید و رفت
من اگه بخوام با این سره تو یه خونه باشم دیوونه میشم تا الانم به زور جلو
زبونمو گرفتم تا جوابش و ندم ولی دیگه نمیتونم هرچی جوابش و نمیدم رو
تر می شه تازه کیو میخواد بهتر از من یدا کنه هیپکس همپین شرایطیرو قبول
نمیکنه
خوب ناهار چی در ست کنم فک کنم باقالی لو با گو شت خوب با شه برنج و
دم کردم و رفتم سراغ خونه تا یکم مرتبش کنم
داشتم گوشتارو آماده میکردم که تلفن خونه زنگ خورد رفتم برش داشتم
_بله بفرمایید
+اوا ببخشید فک کنم اشتباه زنگ زدم
_خواهش میکنم
دوباره رفتم سراغ کارم که دیدم تلفن باز داره زنگ میخوره
_بله
+واسا ببینم من اشتباه زنگ نمیزنم ، تو کی هستی تو خونه سام چیکار میکنی
_خان...
رید وسط حرفم گفت
+ سریو از خونه سام برو بیرون اون اگه با ک سیم با شه برای سرگرمیه فقط منو
دوست داره
_جییییییییییییییییییییغ
نیلو:وا چته دریا
_قبولم کردن
دا شتم همون یکی دوتیکه از و سایلمو تو چمدون میپپوندم که یکی از شت
ب*غ*لم کرد دیدم نیلوئه
_نیلووووو
نیلو :دلم خیلی برات تنگ میشه
_منم
برگشتم دیدم صدای فین فین
میاد آخی الهی ساغر داشت گریه میکرد
_اه اه اه دختره زر زرو
ساغر :بپه ها دلم خیلی براتون تنگ میشه ، قول بدید هر چند وقت یه بار
زنگ بزنیم به هم
_باشه ، بپه ها دیگه باید بریم بکپیم صبح باید بریم سر وقت کار
نیلو :اوکی خوب بخوابین
صبح بعد از این که بپه هارو حسابی ب*غ*ل کردم و چلوندم رفتم ، آدرس
بالاشهر بود زیاد اون اطراف نرفته بودم ول تاکسی و حساب کردم و یاده شدم
زنگ اف افو زدم ، خانومی برداشت
خانومه:بله
_سلام برای آگهیتون قرار بود امروز بیام
خانوم:بله بفرمایید داخچ
وایییییی خدا اینجا خونست یا قصره یکی بیاد فک منو از رو زمین جمو کنه
داخچ خونه که دیگه هیپی احساس میکردم اونجا با اون تیو و قیافه وصله
ناجورم
چمدونمو گذاشتم یه گوشه و رفتم یکم جلوتر وایسادم سرم ایین بود که
صدای ا شنیدم یکی از له ها دا شت میومد ایین سرمو که آوردم بالا با دوتا
گوی مشکی رو به رو شدم وایی چ چشایی چه بینی خوشگلی وایی
ل*ب*ا*ش و بگو
یکی منو بگیره سعی کردم خودم و جمو و جور کنم الان می گه چه دختره
هیزی ولی خدا چی ساختیا
+خانوم با شما صحبت میکنم
_بله بله می فرمودین
یه وزخند اومد رو ل*ب*ش
+میگم بشینید باهم صحبت کنیم
_باشه
رفتم رو یه صندلی نشستم
اومد صندلی روبه روم نشست و گفت
+ ببین شرایتشو برات کامچ توضیح میدم تا خوب بتونی تصمیم بگیری
_باشه
+اول از اینکه باید سرت تو کار خودت باشه و تو کارای من به هی وجه
دخالت نمیکنی و هرچی میگمو باید بدون چون و چرا انجام بدی غذا در ست
کردن و تمیز کردن خونه کارای دیگه همش وظیفه توئه تا الان جمیله خانوم
این کارارو انجام میداد ولی الان داره میره را ستی بع ضی شباهم شاید مجبور
بشی تا دیروقت بمونی
_راستش ... راستش
+بگو
_من جایی رو ندارم که شبا بمونم میخواستم اگه شما اجازه بدید اینجا بمونم
بازم وزخند زد قیافم و مبچ گربه شرک کردم و بهش زل زدم
وزخندش محو شد
+باشه ولی اتو از گیلیمت دراز تر نمیکنی
سرمو تکون دادم
+و سایلتو غروب بیار اینجا جمیله خانوم هم اتاقت و ن شونت میده هم کارایی
که باید انجام بدی و بهت میگه
بل ند شدم رفتم از ک نار در چ مدونم و آوردم یه لبخنده خجول زدم و هی
چمدونو این اون ورم میذاشتم
_میدونید دیگه چمدونم با خودم آوردم که وقت تلف ن شه من بیام سر کارم ،
ل*ب*مو گزیدم معلوم بود خندش گرفته ولی همپنان داشت با اخم نگام
میکرد
+جمیله خانوم ، جمیله خانوم
جمیله خانوم از اشپزخونه اومد بیرونو گفت : بله اقا
+همه کارارو بهش یاد بده یکی از اتاقای بالا هم بده بهش
جمیله خانوم : چشم آقا
داشتیم از له ها میرفتیم بالا که جمیله خانوم گفت:
آشپزی که بلدی دختر جون
_بله بلدم
جمیله خانوم:ببین به طور خلاصه بگم هرکاری که یه خانوم خونه دار تو
خونش انجام میده و باید انجام بدی .
خوب خانوم خونه دار شوهر داری هم انجام میده منم باید انجام بدم اون
کارارو ، چقدر منحرف شدم من
جمیله خانم :متوجه شدی
_بله بله
جمیله خانوم :غیر از تو و آقا هم کسی تو خونه نیست سرایدارم کاری با خونه
نداره
یعنی من و اون سره تنهااا زیر یه سقف نفر سومم شیطونه
وارد یه اتاق شدیم که دکورش یاسی و سفید بود یعنی از این به بعد باید اینجا
بمونم
جمیله خانوم : خوب اینم از اتاقت باید اینجا بمونی
آخ جون یعنی اینجا میشه اتاق من
جمیله:ببین دخترم مادرانه بهت میگم زیاد به آقا نزدیک ن شو شباهم دره اتاقتو
قفچ کن میخوای بخوابی
_چرا
جمیله خانم:آقا بعضی شبا دختر میاره من وظیفه خودم دونستم که بهت بگم
_خیلی ممنون
دا شتم اون چهارتا تیک لبا سو تو کمد میزا شتم باید برای ام ش شام در ست
میکردم جمیله خانوم گفته بود این سره برا ناهار نمیاد
لباسمو عوض کردم محض احتیاط یه شالم انداختم سرمو رفتم ایین
بعد از تمیزکاریه خونه رفتم تا شامو حاضر کنم
_جمیله خانوم
جمیله خانوم : بله دخترم
_آقا چ غذایی دوست داره امش درست کنم
جمیله خانوم:آقا لازانیا خیلی دوست دارن
_مرسی از راهنماییتون
مواد لازانیارو آماده کردم و شروع کردم به درست کردن
همونطور که غذا درست میکردم با جمیله خانومم حرف میزدم
ساعت هول و هوش ۹ ش بود که این سره چیز جمیله خانوم گفت اسمش
چیه آها امیرسام اومد منم سفره و چیدم رفتم اتاقم تا هر وقت غذاشو خورد
سفره و جمو کنم
نیم ساعت بعد اومدم پایین
برق رضایت و میشد تو چشماش دید ولی سره غد حتی یه تشکرم نکرد بی
ادب این همه زحمت کشیدم سفررو جمو کردم
خواستم برم بالا که گفت
امیرسام:من اجازه دادم بری
_نه راستش
امیرسام :راستش چی
_هیپی
امیرسام:فردا ساعت ۳۰:۶ بیدارم کن خودت باید زودتر بیدارشی تا لباسایی
که میخوام بپوشم و آماده و اتو کنی
وای خدا با این حساب باید ۶ از خواب بیدارشم
با قیافه زاری گفتم
_باشه
امیرسام:نشنیدم
وا مگه کره
_باشه دیگه
امیرسام:ندیده میگیرم از این به بعد به غیر چشم چیزی از دهنت نمیشنوم
سره رووووو شیطونه میگه همپین بزنمش بخوره تو دیوار
یه لحظه نگاش کردم دیدم اگه بخوام بزنمش فقط به خودم آسی میرسونم
زیییییییییییییینگ
_اگه من شانس داشتم اسمم شمسی خانوم بود و مجبورم نبودم برای این سره
بداخلاق کلفتی کنم
بد از کلی غرغر بلند شدم برم تا لباس این سررو اتو کنم حالا اوتو کجا هست
اصلا حتما تو اتاقشه دیگه
ولی اگه من بخوام برم اتاقش شاید ل*خ*ت باشه ول کن باوا بهتر از اینه که
بلند شه سرم غرغر کنه آروم در اتاقش و باز کردم
خوب خداروشکر زیر تو چه اتاق خوشگلیم داره او
تو حتما بالای کمده حالا من چجوریم برش دارم
صندلی و برداشتم و گذاشتم ب*غ*ل کمدو رفتم بالا داشتم میگشتم که
احساس کردم رده گوشم اره شد
امیرسام:تو اینجا داری چه غلطی میکنیییی
از ترس و هچ سه متر ریدم وای خدا دارم میفتم خوبی بدی دیدین هلال
کنین یهو افتادم رو یه چیز نرم وای چه سیکس بکش خوشگله
امیرسام :جات راحته بلند شو بینم لهمکردی یکم رژیم بگیر، وا این سره چی
میگه من ۵۵ کیلو بیشتر نیستم ولی بنده خدارو با کف زمین یکی کردم
امیرسام:تو با اجازه کی اومدی تو اتاق من،هااان
_میخواستم اتورو وردارم
امیرسام:آخه دختره خنگ اتو تو اتاق من چیکار میکنه ، باید همون دیروز از
جمیله خانوم میپر سیدی ، اگه یه بار دیگه همپین کاریو تکرار کنی و بی اجازه
وارد اتاق من بشی نمیتونم قول بدم بزارم اینجا بمونی
حالا منو میگی داشتم سیکس بک این سررو دید میزدم خوب چیکار کنم
خوش هیکله
امیرسام :فهمیدی چی گفتم
_ها اره
امیرسام: حالا بیرون
بدون حرفی رفتم بیرون اونم لباس اتو شده از قبچ وشید و رفت
من اگه بخوام با این سره تو یه خونه باشم دیوونه میشم تا الانم به زور جلو
زبونمو گرفتم تا جوابش و ندم ولی دیگه نمیتونم هرچی جوابش و نمیدم رو
تر می شه تازه کیو میخواد بهتر از من یدا کنه هیپکس همپین شرایطیرو قبول
نمیکنه
خوب ناهار چی در ست کنم فک کنم باقالی لو با گو شت خوب با شه برنج و
دم کردم و رفتم سراغ خونه تا یکم مرتبش کنم
داشتم گوشتارو آماده میکردم که تلفن خونه زنگ خورد رفتم برش داشتم
_بله بفرمایید
+اوا ببخشید فک کنم اشتباه زنگ زدم
_خواهش میکنم
دوباره رفتم سراغ کارم که دیدم تلفن باز داره زنگ میخوره
_بله
+واسا ببینم من اشتباه زنگ نمیزنم ، تو کی هستی تو خونه سام چیکار میکنی
_خان...
رید وسط حرفم گفت
+ سریو از خونه سام برو بیرون اون اگه با ک سیم با شه برای سرگرمیه فقط منو
دوست داره