《 تـصور ما از کاربران فلشخـور 》

[ÆMÆշЇÑζ]

چقد بزرگ شدی خواهری . به قول شاعر
چقد درست بزرگ شدی خواهری .. ماشالا الان مث پنجه افتاب میمونی و منم با دلم تو کوچه گرگ شدیم خواهری..
انگار همین دیروز بود که کم کم سیسی جون رایزنی کرذ و ماهم قبولت گردیم اونور ( به قول سیروان گروه خفن ها D: ) اولش با بیتا و کیمیا و فرهاد و امیر بابل و ایدین و خوذم و بقیه همه روت تونل وحشت زدیم من شخصا میگفتم اینم الان میگرخه میره ولی دیدیم نه . چشم سفید تر از این حرفا بودی :>
به هرجهت . تو اون گپی که فقط مال قدیمی ها و خودی های فلشه خیلی اختلاف بود سر بودنت . ولی تهش خودتو تو دل همه جا کردی و شدی اخرین نسل فلشیا که پذیرفته شدی اونور ..
با همه رفیق . ولی خوب خودم دقیق یادم نیس چجوری ولی کم کم رابطه من و تو خیلی صمیمی تر شد نسبت ب بقیه. و با اینک 1000 کیلومتر فاصله بین ماس همیشه جای خواهر نداشته من بودی و منم سعی کردم مثل برادرت باشم

الان دگ داشنگاهی و کم کم واسه خودت خانومی شدی .. گرچه ک هنور اشپزی بلد نیسی <: . به هرحال خوشحالم که به قول شاعر درست بزرگ شدی

به قول آلیس واکر
بیشترین آرامش و آسایش در آغوش یک خواهر است.


خودت هم میدونی من از سس کلک بازیا خوشم نمیاد ولی چون خیلی دوس داشتی مجبورم کردی عواطفمو بنویسم -__-


+ خودت میدونی از الان تا 40 سال ایدنت هرموقع خواستی چیزی رو مادی و عاطفی و روانی میتونی به من و به قول امید رو یه تعداد دوست خاص ک خودت میشناسی حساب کنی..

ایشالا ک موفق باشی