گفتگوی ازاد نسخه ۳۹۱

[ÆMÆշЇÑζ]

این دوستت عصبانیه میزنه منو ):
با خودت صحبت میکنم
یس ساری نباید اونطوری میگفتم
شما منو نمیشناسی..
ولی من خیلی میشناسم شما رو
رفقا زیاد گفتن برام.. ( خوب , ن حرف بد )

آره عزیزم نباید اونجوری میگفتی !ولی خب بیخیال اسمت چیه ؟ 
حرف زیاد میزنن ، حالا خوب یا بدشم اهمیت نداره .. اگه خوب بود ک دستشون درد نکنه
بدم بود ک ، خب مهم نیست ! ولی اگه خوب بود الان نمیگفتی آیسان چس ناله یا بیوه ی اهورا
اونا آدما زیاد لقبای زشتی ب بقیه میدن ولی
مهم اینه هرچی بوده گذشته 
و اینکه خب ، بالاخره میدونی رفیقا پشت همن دیگه برای همین دوستم 
نسبت ب حرفایی ک زدی واکنش رک تری نشون داد تا من !
Anyway ، اسمت چیه ؟

خب.. من همیشه ادم رکی بودم , سینمو دادم جلو حرفمو زدم (: گرچه ک میدونم کار درستی نیس همیشه..
به هرحاال
حرف بدم یکسان بود , ولی دوستت عصبیه کلا -_- ولی خب , واکنش تو سوییت تر بود ک من از رو میل خودم عذر خواهی کردم , وگرنه منم از همون تیر و تایفه فلشیام ایدین و امیر D:

نه.. بیوه اهورا یکی دگس , سوال کردم فقط
به هر جهت , اینا فقد فانه..
خیلی چیزا شنیدم , داستانا جالب , خیلی دوس داشتم یبار ببینمت و خودم ازت بپرسم دقیقش چی بوده :> اصولا دوس دارم داستانا رو از هر دوطرف بشونم
بازم تاکید میکنم , فقط چیزا فان و کیوته ن چیز بد ک مخدوش نشه افکار کسی

کوروشم ..
فک نکنم بشناسی البته