09-01-2021، 11:57
کلاس شیشم بودم فکر کنم...خیلی تو فاز اجنه و اینا بودم...بعد یه حموم عمومی قدیمی تو روستامونه میگن توش جنه
با دوستام هماهنگ کردیم رفتیم اونجا احضار جن =|
بعد یکی از دوستام فندک باباشو اورده بود..میگفت اوردم از خومون دفاع کنیم .__. منم خر گفتم قبول
اقا شروع کردم به خوندن یه سری چرت و پرت که صداها زیاد شد D:
بعد یه دفعه یه چیزی به طرفم پرت شد از ترس داشتیم میمردیم دویدیم بیرون دیدم علی و محمد که قرار بود بیان وایستادن دم در دارن مارو میترسونن._.
بعد رفتیم توی زمین که پره علف خشک بود...
رفیقم با فندکش یه تیکشو روشن کرد گفت عوعوعو مثلا ماشین اتیش نشانیه =|
اره ماشین اتش نشانی کل زمینو اتیش زد =|
مهدی خاطره خاک برسریم دارم بگم؟ D:
با دوستام هماهنگ کردیم رفتیم اونجا احضار جن =|
بعد یکی از دوستام فندک باباشو اورده بود..میگفت اوردم از خومون دفاع کنیم .__. منم خر گفتم قبول
اقا شروع کردم به خوندن یه سری چرت و پرت که صداها زیاد شد D:
بعد یه دفعه یه چیزی به طرفم پرت شد از ترس داشتیم میمردیم دویدیم بیرون دیدم علی و محمد که قرار بود بیان وایستادن دم در دارن مارو میترسونن._.
بعد رفتیم توی زمین که پره علف خشک بود...
رفیقم با فندکش یه تیکشو روشن کرد گفت عوعوعو مثلا ماشین اتیش نشانیه =|
اره ماشین اتش نشانی کل زمینو اتیش زد =|
مهدی خاطره خاک برسریم دارم بگم؟ D: