09-05-2021، 20:16
مرغ باران می کشد فریاد دائم:
عابر! ای عابر!
جامه ات خیس آمد از باران
نیستت آهنگ خفتن
یا نشستن در بر یاران؟
ابر می گرید باد می گردد
و به زیر لب چنین می گوید عابر:
آه! رفته اند از من همه بیگانه خو بامن
من به هذیان تب رؤیای خود دارم
گفت و گو با یار دیگر سان
کاین عطش جز با تلاش
بوسه خونین او درمان نمی گیرد...
#احمد_شاملو
عابر! ای عابر!
جامه ات خیس آمد از باران
نیستت آهنگ خفتن
یا نشستن در بر یاران؟
ابر می گرید باد می گردد
و به زیر لب چنین می گوید عابر:
آه! رفته اند از من همه بیگانه خو بامن
من به هذیان تب رؤیای خود دارم
گفت و گو با یار دیگر سان
کاین عطش جز با تلاش
بوسه خونین او درمان نمی گیرد...
#احمد_شاملو