همیشه اولین ها در ذهن ادمی می مانند
اولین عشق
اولین درد
اولین نمره
اولین تجربه عشق
با دلی بازی کردی که
تو را خدای خود می دانست
اونقدر چشمانش محو تماشای تو بود
که خودش را هم از یاد برد
انقدر دوستت داشت که چشمانش
کور شده بود
اما...اما
چه شد ته دلدادگی؟
همیشه ته داستان های عاشقانه
نرسیدن است و بس
جدایی است و بس
با دلی بازی کردی که به گفته خودت
پاک بود کوچک بود تنگ بود
اصلا اصلا ساده بود نه؟
چون اگر ساده نبود که تو را
بعد از هر اشتباه نمی بخشید
می بخشید؟
آری من گفتم جدا شویم چون
نگاهت و کلامت بوی عشق نمی داد
من میدانستم که تهش جدایی است
اما افسوس که دوستت داشتم
ای کاش این دوستداشتن از ذهن و قلبم
رخت بسته و برود
ای کاش تو هم روزی عاشق شوی
عاشق من نه
عاشق کسی که دوستت دارد
و دوستش بداری
دل کوچکم از دستت گرفته
ولی برایت بهترین ها را می خواهم
می خواهم که همانند نامت در اوج باشی
و فراز
اولین عشق
اولین درد
اولین نمره
اولین تجربه عشق
با دلی بازی کردی که
تو را خدای خود می دانست
اونقدر چشمانش محو تماشای تو بود
که خودش را هم از یاد برد
انقدر دوستت داشت که چشمانش
کور شده بود
اما...اما
چه شد ته دلدادگی؟
همیشه ته داستان های عاشقانه
نرسیدن است و بس
جدایی است و بس
با دلی بازی کردی که به گفته خودت
پاک بود کوچک بود تنگ بود
اصلا اصلا ساده بود نه؟
چون اگر ساده نبود که تو را
بعد از هر اشتباه نمی بخشید
می بخشید؟
آری من گفتم جدا شویم چون
نگاهت و کلامت بوی عشق نمی داد
من میدانستم که تهش جدایی است
اما افسوس که دوستت داشتم
ای کاش این دوستداشتن از ذهن و قلبم
رخت بسته و برود
ای کاش تو هم روزی عاشق شوی
عاشق من نه
عاشق کسی که دوستت دارد
و دوستش بداری
دل کوچکم از دستت گرفته
ولی برایت بهترین ها را می خواهم
می خواهم که همانند نامت در اوج باشی
و فراز