امتیاز موضوع:
  • 21 رأی - میانگین امتیازات: 3.24
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

بغض قلم ❥ .. (نسخه یازدهم)

یہ بچہ ھفت سالہ دستش تو دست مادرشہ و بخاطر نغ زدنش مدرسش دیر شدہ
وارد مدرسہ میشن کیف پسرک دست مادرشہ و مادرش با لبخند بہ پسرش میگہ عزیزم چیزی نشدہ گریہ میکنی
اینجا معلوم نیست پسرک دارہ میخندہ یا گریہ میکنہ
مادر بہ فرزندش میگہ خب امروز روز اول مدرستہ
پسرک کہ نمیدونہ مدرسہ یعنی چی و اصن چی ھست میگہ تو ھم میای؟
مامانش بغلش میکنہ و میگہ قول میدم زود بیام اما باز گریہ نکنی ھا
کیف پسرکو رو دوشش میندازہ و بچہ رو میرسونہ دم در کلاس، در میزنہ و معلم سلام علیک گرمی با پسر و مادر دارہ
اون بچہ وسط کلاس ایستادہ و دوبارہ بغض کردہ ... .
ھمیشہ واسم سوالہ کہ مامان اون بچہ اون روز چہ حالی داشت؟



و اون پسر منم و خوب یادمہ کہ چقدر گریہ کردم
و خوب میدونم اشک ریختن اعجازش چیہ
و دلی کہ تنگ شہ ھیچ راھی برای درمان ندارہ
پاسخ


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

پیام‌های داخل این موضوع
RE: بغض قلم ❥ .. (نسخه یازدهم) - shahid - 25-01-2022، 0:17
RE: •°یارِ من °• - آمین - 12-06-2021، 10:13


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان