امتیاز موضوع:
  • 21 رأی - میانگین امتیازات: 3.24
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

بغض قلم ❥ .. (نسخه یازدهم)

_همیشه کاپشنِ بابا رو میپوشیدم.

غمم که گین میشد، کلاشو مینداختم رو سرم، آستیناش آویزون بود و خودم آویزونتر.
یه بار رفتم پیش مامان، بهش گفتم این تو (اشاره به کاپشن) یه خونس بیا بکش رو تنت تا بفهمی...
گفت خونوادگی وهممون بالاست!
مامان بچگیاش‌ پا رو گلای قالی نمیذاشت که اذیت نشن یه وقت!

-یه نخ کاپشن داری بزرگوار..Smile؟!
پاسخ


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

پیام‌های داخل این موضوع
RE: بغض قلم ❥ .. (نسخه یازدهم) - _ƇRAƵƳ_ - 27-06-2022، 15:15
RE: •°یارِ من °• - آمین - 12-06-2021، 10:13


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان