28-12-2012، 13:40
تومثل راز پاییزی و من رنگ زمستانم....
چگونه دل اسیرت شد؟...قسم به شب نمیدانم
تومثل شمعدانی هاپراز رازی و زیبایی
ومن درپیش چشمان تو مشتی خاک گلدانم!
تودریایی ترینی..آبی وآرام وبی پایام
ومن موج گرفتاری...اسیر دست طوفانم...
تومثل اسمانی...مهربانی وآبی و شفاف
و من درآرزوی قطره های پاک بارانم
نمیدانم چه باید کرد بااین روح آشفته!
به فریادم برس ای عشق..من امشب پریشانم!
تو دنیای منی...بی انتها و ساکت و سرشار..
ومن تنها دراین دنیای دور از غصه مهمانم
تو مرز احساس قشنگ و دور نامعلومی...
و من درحسرت دیدار چشمت..امشب رو به پایانم!
تو مثل مرهمی بر بال بی جان کبوترها
ومن یک کبوتر ....تشنه ی باران درمانم!
بمان امشب کنار لحظه های بی قرار من!
ببین با توچه رویایی ست...رنگ شوق چشمانم
شبی یک شاخه نیلوفر بهئدست آبیت دادم!
هنوز ازعطردستانت...پراز شوق ست دستانم!
تومثل لحظه ای هستی ...که باران تازه میگیرد!
ومن مرغی که از عشقت بی تاب و حیرانم!
بدون تو شبی تنها و بی فانوس خواهم مرد..
دعاکن بعد دیدار تو باشد.....وقت پایانم!
چگونه دل اسیرت شد؟...قسم به شب نمیدانم
تومثل شمعدانی هاپراز رازی و زیبایی
ومن درپیش چشمان تو مشتی خاک گلدانم!
تودریایی ترینی..آبی وآرام وبی پایام
ومن موج گرفتاری...اسیر دست طوفانم...
تومثل اسمانی...مهربانی وآبی و شفاف
و من درآرزوی قطره های پاک بارانم
نمیدانم چه باید کرد بااین روح آشفته!
به فریادم برس ای عشق..من امشب پریشانم!
تو دنیای منی...بی انتها و ساکت و سرشار..
ومن تنها دراین دنیای دور از غصه مهمانم
تو مرز احساس قشنگ و دور نامعلومی...
و من درحسرت دیدار چشمت..امشب رو به پایانم!
تو مثل مرهمی بر بال بی جان کبوترها
ومن یک کبوتر ....تشنه ی باران درمانم!
بمان امشب کنار لحظه های بی قرار من!
ببین با توچه رویایی ست...رنگ شوق چشمانم
شبی یک شاخه نیلوفر بهئدست آبیت دادم!
هنوز ازعطردستانت...پراز شوق ست دستانم!
تومثل لحظه ای هستی ...که باران تازه میگیرد!
ومن مرغی که از عشقت بی تاب و حیرانم!
بدون تو شبی تنها و بی فانوس خواهم مرد..
دعاکن بعد دیدار تو باشد.....وقت پایانم!