09-02-2013، 16:05
اصل این داستان خیلی بی ادبیه ایشون سانسور کرده اون خیلی با حال تره تا اونجا که بشه تصحیحش میکنم
دختره نشسته بود توی کتابخونه که یه پسری وارد شد و رفت کنار دختره آروم بهش گفت :
ببخشید میتونم اینجا بشینم ؟؟؟
دختره بلند داد زد :
من .... نیستم
همه برگشتن و پسره رو نگاه کردن....
پسره هم حالش گرفته شد رفت نشست سر یه میز دیگه ...
چند دقیقه بعد دختره اومد کنار پسره آروم بهش گفت : من روانشناسی خوندم فکر میکنم شما رو خجالت زده کردم عضر میخام
پسره بلند داد زد :2000 دلار برای یک شب...
همه برگشتن دختره رو نگاه کردن دختره کلی خجالت زده شد ...
پسره آروم به دختره گفت : منم حقوق خوندم بلدم چجوری آدم بیگناهو گناه کار کنم
دختره نشسته بود توی کتابخونه که یه پسری وارد شد و رفت کنار دختره آروم بهش گفت :
ببخشید میتونم اینجا بشینم ؟؟؟
دختره بلند داد زد :
من .... نیستم
همه برگشتن و پسره رو نگاه کردن....
پسره هم حالش گرفته شد رفت نشست سر یه میز دیگه ...
چند دقیقه بعد دختره اومد کنار پسره آروم بهش گفت : من روانشناسی خوندم فکر میکنم شما رو خجالت زده کردم عضر میخام
پسره بلند داد زد :2000 دلار برای یک شب...
همه برگشتن دختره رو نگاه کردن دختره کلی خجالت زده شد ...
پسره آروم به دختره گفت : منم حقوق خوندم بلدم چجوری آدم بیگناهو گناه کار کنم