11-04-2013، 10:33
آنچنان سوزانم
که نگاهم
هر احساسی را به آتش می کشد
آنچنان محزون ، آنچنان غمگین
که صدایم
بغض سنگ را می شکند
افسونی که بر من نشسته است
تا مرگ مرا بدرقه می کند
تا تابوتم را در هم شکند
که نگاهم
هر احساسی را به آتش می کشد
آنچنان محزون ، آنچنان غمگین
که صدایم
بغض سنگ را می شکند
افسونی که بر من نشسته است
تا مرگ مرا بدرقه می کند
تا تابوتم را در هم شکند