21-04-2013، 21:12
زندگی بیشترش سوختن است
درس آموختن است.
زندگی انتظاری است که آدم ز برادر دارد.
زندگی فانوسی است لب دریای خیال آویزان
میتوان آن را دید و نبیش
روشن است اما به اندازة خویش
درس آموختن است.
زندگی انتظاری است که آدم ز برادر دارد.
زندگی فانوسی است لب دریای خیال آویزان
میتوان آن را دید و نبیش
روشن است اما به اندازة خویش
زندگی تابلویی است نیمة راه
که ز سر منزل مقصود خبر می آرد
کار او هشدار است
گر مسافر رهش بیدار است
زندگی تجربة تلخ فراوان دارد.
دو سه کوچه پس کوچه و اندازة یک عمر بیابان دارد.
زندگی زندانی است که در آن بیشتر از زندانی, زندانبان دارد.
زندگی دین بزرگی است که بر گردن ماست
که ز سر منزل مقصود خبر می آرد
کار او هشدار است
گر مسافر رهش بیدار است
زندگی تجربة تلخ فراوان دارد.
دو سه کوچه پس کوچه و اندازة یک عمر بیابان دارد.
زندگی زندانی است که در آن بیشتر از زندانی, زندانبان دارد.
زندگی دین بزرگی است که بر گردن ماست