26-04-2013، 19:08
اومی رود و جای سیگارش لبانم را می سوزاند
نه ، اشتباه شد
جای لبانش ، لب هایم را چون سیگار می سوزاند
می سوزاند آرام آرام گونه هایم را
اشک هایی که بعد از رفتنش ریختم
قطره قطره
و او ندید و نفهمید که با هر قطره اشک
گفتم خدا نگهدارت باشد
و او رفت
رفت و چشمانم
چشمانم خشک شد به سیاهی بی کران شب
جرعه ای از چای می نوشم
و کامی از لب هایش می گیرم
باز هم استباه شد
و دوباره از سیگارم کام می گیرم
نه ، اشتباه شد
جای لبانش ، لب هایم را چون سیگار می سوزاند
می سوزاند آرام آرام گونه هایم را
اشک هایی که بعد از رفتنش ریختم
قطره قطره
و او ندید و نفهمید که با هر قطره اشک
گفتم خدا نگهدارت باشد
و او رفت
رفت و چشمانم
چشمانم خشک شد به سیاهی بی کران شب
جرعه ای از چای می نوشم
و کامی از لب هایش می گیرم
باز هم استباه شد
و دوباره از سیگارم کام می گیرم