17-08-2013، 13:29
عرفان با خود گفت حالا که تو اولین عشقم شکست خوردم زندگی به چه دردی می خوره تیغ را روی شاهرگش گذاشت وفشارداد قطرات خون مانند اشکانش برزمین میریخت و
خواهشا در ادامه داستان عرفان بیچاره رو نکشین
خواهشا در ادامه داستان عرفان بیچاره رو نکشین