یکی از دوستای داداش میگفت قبل شهادت داداش بود تصمیم گرفت ازش پول قرض بگیره
میگفت بهش گفتم اقا محمد پول دارید مبلغی به من قرض بدید
گفت بله و پول رو به من داد
وقتی که خواستم از راهیان برگردم بهش گفتم پولتو دادی به من خودت پول نمیخوای به شهرت برگردی؟؟؟
گفت تو برو من احتیاج به بلیط ندارم
اری او راست میگفت احتیاج به بلیط نداشت او چقدر زیبا بازگشت
عکس ایشون هم تو پست های بالایی هست
میگفت بهش گفتم اقا محمد پول دارید مبلغی به من قرض بدید
گفت بله و پول رو به من داد
وقتی که خواستم از راهیان برگردم بهش گفتم پولتو دادی به من خودت پول نمیخوای به شهرت برگردی؟؟؟
گفت تو برو من احتیاج به بلیط ندارم
اری او راست میگفت احتیاج به بلیط نداشت او چقدر زیبا بازگشت
عکس ایشون هم تو پست های بالایی هست