مهمانی در مهتاب(قسمت چهارم)
نوشته : آر. ال. استاین
مترجم: غلامحسین اعرابی
اقای مون گفت: بعضی از شما ممکن است از اسم من تعجب کرده باشید.
او در حالی که خط کش بلندی در دست داشت جلوی میز ش مشغول بالا و پایین رفتن بود تریستان در کنار ری در صف جلوی کلاس نشسته بودند آفتابی که از پنجره به
درون می تابید روی آنها افتاده بود جریان آب گرم ردر رادیتاتو شوفاژ باعث شد که رادیاتور بلرزد و صدایی از آن خارج شد
آقای مون یک بلوز گشاد قرمز رنگ و شلوار خمره ای خاکستری گشاد پوشیده بود وقتی در زیر نور آقتاب قرار گرفت به نظر رسید که صورت رنگ پریده اش می درخشد
با نوک خط کش روی میز ضربه ای زد و گفت : بعضی از شما شاید بدانید که امسال در شب هالویین قرص ماه کامل است
تریستان پیش خود فکر کرد : چرا او در حال حرف زدن مرتب به من و ری نگاه می کند؟
او در حال بالا و پایین رفتن است ولی هر بار که رویش را به طرف ما می چرخاند چشم هایش روی ما دو تا ثابت می ماند
مشکل او چیست؟
معلم ادامه داد: لونا به معنی ماه است آیا کلمات دیگری را می شناسید که از لونا مشتق شده باشند؟
ری گفت: نواهای لونی؟
بچه ها خندیدند.
آقای مون با سر حرف ری را تایید کرد و گفت: نخندید ری درست میگه
و خنده بچه ها فورا متوقف شد
ری مشت خود را به نشانه پیروزی توی صورت تریستان گرفت و گفت: راستشو بگو من نابغه نیستم؟
معلم بدون اعتنا به ری ادامه داد کلمات Lunacuy به معنای دیوانگی و Lunatic به معنی دیوانه هم از لونا مشتق شده اند
ری آهسته در گوش تریستان گفت: پس ما می تونیم اونو آقای لوناتیک صدا کنیم
تریستان خیلی سعی کرد تا تونتس جلوی خنده خود را بگیرد
آقای مون بالای سر تریستان خم شد و در حالی که خط کش خود را تقریبا جلوی صورت او گرفته بود پرسید: چیز خنده داری شنیدی؟
تریستان جواب داد راستشو بخواهید نه قیافه ری
و این حرف او همه کلاس را به خنده انداخت البته به جز ری
آقای مون با لحنی آرام و در حالی که نگاهش همچنان روی تریستان بود گفت: بهتره سعی کنیم روی موضوع متمرکز باشیم داشتیم درباره کلمه لوناتیک حرف می زدیم
گلوی خود را صاف و چشمانش را روی به تریستان تنگ کرد. آدم هایی که رو به ماه زوزه می کشیدند لوناتیک گفته می شدند به مرور زمان و در طول قرن ها افسانه های
دیگری نیز در مورد قرص کامل ماه ساخته شد
رویش را به طرف بقیه کلاس کردو گفت : آیا شما افسانه ای در مورد قرص کامل ماه شنیده اید؟
یکی از دخترها کلاس به نام کیم لی دستش را بلند کرد
او گفت : یکی این که در شب هایی که قرص ماه کامل است جنایات بیشتری به وقوع می پیوندد.. مثل دزدی قتل و مانند آن.
آقای مون با سر حرف او را تایید کرد و گفت: بله طبق گزارش اداره پلیس شب هایی که قرص ماه کامل است شلوغ ترین و پر دردسرترین شب ها در آنهاست در چنین
شبهایی جنایات بیشتری به وقوع می پیوندد داستان دیگری ندارید؟
سکوت
سپس کیم لی دوباره دستش را بالا آورد و گفت: مگر نه این است که کنترل جزر و مد اقیانوس ها در کنترل ماه است؟
آقای مون جواب داد: اه گفته می شود که جاذبه ماه بر جزر و مد اقیانوسی اثر می گذارد
تریستان دستش را بالا برد و گفت : آدم گرگ ها چه طور؟ بعضی ها بر این باورند که آدم گرگ ها وقتی قرص ماه کامل و در اوج باشد ظاهر می شوند درست است؟
آقای مون سرش را تکان داد و نچ نچ کنان گفت: بله و افزود مطمئنم که همه شما گزارش های وحشتناک اخبار در مورد حملات جانوری اخیر را شنیده اید بعضی ها این
حملات را از ناحیه آدم گرگ ها می دانند.
سپس مکثی کرد و با صدایی آهسته و لحنی شمرده گفت: حملات آدم گرگ ها! در همین جا و در شهر ما باور کردنش سخت است ایا آدم گرگ اصلا وجود خارجی دارد؟
شاید در شب هالویین و زمانی که قرص ماه کامل و در اوج قرار دارد کشف کنیم.
ناگهان ری از جا پرید و در حالی که چشم هایش از ترس گشاد شده بود فریاد زد: دستان اه نه دستان دستام دارن پشم در میارن!!!!!!!!
ادامه دارد......
نوشته : آر. ال. استاین
مترجم: غلامحسین اعرابی
اقای مون گفت: بعضی از شما ممکن است از اسم من تعجب کرده باشید.
او در حالی که خط کش بلندی در دست داشت جلوی میز ش مشغول بالا و پایین رفتن بود تریستان در کنار ری در صف جلوی کلاس نشسته بودند آفتابی که از پنجره به
درون می تابید روی آنها افتاده بود جریان آب گرم ردر رادیتاتو شوفاژ باعث شد که رادیاتور بلرزد و صدایی از آن خارج شد
آقای مون یک بلوز گشاد قرمز رنگ و شلوار خمره ای خاکستری گشاد پوشیده بود وقتی در زیر نور آقتاب قرار گرفت به نظر رسید که صورت رنگ پریده اش می درخشد
با نوک خط کش روی میز ضربه ای زد و گفت : بعضی از شما شاید بدانید که امسال در شب هالویین قرص ماه کامل است
تریستان پیش خود فکر کرد : چرا او در حال حرف زدن مرتب به من و ری نگاه می کند؟
او در حال بالا و پایین رفتن است ولی هر بار که رویش را به طرف ما می چرخاند چشم هایش روی ما دو تا ثابت می ماند
مشکل او چیست؟
معلم ادامه داد: لونا به معنی ماه است آیا کلمات دیگری را می شناسید که از لونا مشتق شده باشند؟
ری گفت: نواهای لونی؟
بچه ها خندیدند.
آقای مون با سر حرف ری را تایید کرد و گفت: نخندید ری درست میگه
و خنده بچه ها فورا متوقف شد
ری مشت خود را به نشانه پیروزی توی صورت تریستان گرفت و گفت: راستشو بگو من نابغه نیستم؟
معلم بدون اعتنا به ری ادامه داد کلمات Lunacuy به معنای دیوانگی و Lunatic به معنی دیوانه هم از لونا مشتق شده اند
ری آهسته در گوش تریستان گفت: پس ما می تونیم اونو آقای لوناتیک صدا کنیم
تریستان خیلی سعی کرد تا تونتس جلوی خنده خود را بگیرد
آقای مون بالای سر تریستان خم شد و در حالی که خط کش خود را تقریبا جلوی صورت او گرفته بود پرسید: چیز خنده داری شنیدی؟
تریستان جواب داد راستشو بخواهید نه قیافه ری
و این حرف او همه کلاس را به خنده انداخت البته به جز ری
آقای مون با لحنی آرام و در حالی که نگاهش همچنان روی تریستان بود گفت: بهتره سعی کنیم روی موضوع متمرکز باشیم داشتیم درباره کلمه لوناتیک حرف می زدیم
گلوی خود را صاف و چشمانش را روی به تریستان تنگ کرد. آدم هایی که رو به ماه زوزه می کشیدند لوناتیک گفته می شدند به مرور زمان و در طول قرن ها افسانه های
دیگری نیز در مورد قرص کامل ماه ساخته شد
رویش را به طرف بقیه کلاس کردو گفت : آیا شما افسانه ای در مورد قرص کامل ماه شنیده اید؟
یکی از دخترها کلاس به نام کیم لی دستش را بلند کرد
او گفت : یکی این که در شب هایی که قرص ماه کامل است جنایات بیشتری به وقوع می پیوندد.. مثل دزدی قتل و مانند آن.
آقای مون با سر حرف او را تایید کرد و گفت: بله طبق گزارش اداره پلیس شب هایی که قرص ماه کامل است شلوغ ترین و پر دردسرترین شب ها در آنهاست در چنین
شبهایی جنایات بیشتری به وقوع می پیوندد داستان دیگری ندارید؟
سکوت
سپس کیم لی دوباره دستش را بالا آورد و گفت: مگر نه این است که کنترل جزر و مد اقیانوس ها در کنترل ماه است؟
آقای مون جواب داد: اه گفته می شود که جاذبه ماه بر جزر و مد اقیانوسی اثر می گذارد
تریستان دستش را بالا برد و گفت : آدم گرگ ها چه طور؟ بعضی ها بر این باورند که آدم گرگ ها وقتی قرص ماه کامل و در اوج باشد ظاهر می شوند درست است؟
آقای مون سرش را تکان داد و نچ نچ کنان گفت: بله و افزود مطمئنم که همه شما گزارش های وحشتناک اخبار در مورد حملات جانوری اخیر را شنیده اید بعضی ها این
حملات را از ناحیه آدم گرگ ها می دانند.
سپس مکثی کرد و با صدایی آهسته و لحنی شمرده گفت: حملات آدم گرگ ها! در همین جا و در شهر ما باور کردنش سخت است ایا آدم گرگ اصلا وجود خارجی دارد؟
شاید در شب هالویین و زمانی که قرص ماه کامل و در اوج قرار دارد کشف کنیم.
ناگهان ری از جا پرید و در حالی که چشم هایش از ترس گشاد شده بود فریاد زد: دستان اه نه دستان دستام دارن پشم در میارن!!!!!!!!
ادامه دارد......