ماجرای اولین عشق کیو

[*pariya]

سلام خوبیـــن؟
شاید بعضیا داستان اولین عشق داداش کیو رو ندونن،واسه همین گذاشتم
سال دوم دبیرستان،نونایی بود که کیوجونگ خیلی دوست داشت اونقدری که خیلی اوقات براش شعر میخوند یا از مدرسه فرار میکرد تا بتونه تا کار نیمه وقت اون دختر بهش کمک کنه...
رابطه اینطوری و دوستانه داشتن تا اینکه یه روز کیوجونگ بهش پیشنهاد دوستی میده و اونا به مدت یک ماه باهم قرار میذاشتن ، در طول تمام این مدت ها مردای دیگه ای هم بودن که گاهی میخواستن به اون دختر گل رز یا عروسک هدیه بدن اما قبل از اینکه اون دختر حتی بفهمه کسی براش چیزی فرستاده کیوجونگ جلوی اون هدیه ها رو میگرفت که البته اون دختر فقط بعد از 3 سال این قضیه رو فهمید.
اما یه روز اون دختر بی هیچ دلیلی با کیوجونگ بهم میزنه (ای بی لیاقت) اولش کیوجونگ خودش هم دلیلش رو نمیفهمه ! واسه همین میره دنبال اینکه چرا اون دختر ولش کرده و بعد میفهمه که بهش خیانت کرده. کیوجونگم خیلی عصبانی میشه برای همین تصمیم میگیره بفهمه اون مردی که *****ش رو مال خودش کرده کیه(؟!) و در نهایت میفهمه اون مرد ارشد کلاس ورزششونه و با خودش فکر میکنه که من اونقدری قوی نیستم که بخوام از ارشد کلاس ورزشم ببرم و در نتیجه بی خیال میشه
وقتی از کیوجونگ خواستن که برای اون دختر پیغامی بذار کیوجونگ گفت:
نونا...تو هنوز تو جئون جو زندگی میکنی؟درسته؟
من یه پسر سئولی شدم و دفعه بعدی اگه خواستیم همو ملاقات کنیم من با دوستای سئولیم میام (ایـــول داداشم پز دادنشم گوگولیه)


منبع :دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
دابل اس501