اخطار‌های زیر رخ داد:
Warning [2] count(): Parameter must be an array or an object that implements Countable - Line: 865 - File: showthread.php PHP 7.4.33 (Linux)
File Line Function
/showthread.php 865 errorHandler->error




 


امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

پنجره _ ترسناک !!

#1
Exclamation 
سال اول یا دوم دبیرستان بودم، اون موقع من و خواهرم تو یه اتاق میخوابیدیم یه شب خواهرم خوابیده بود و من داشتم رمان میخوندم یهو انگار یه نفر با یه

مشت یا لگد محکم زد به شیشه پنجره Sad منم اول فکر کردم یاکریمه آخه اونها یکم خنگ هستند، فکر کردم رو درخت بوده گربه دنبالش کرده زود بلند شدم 
رفتم پشت پنجره تو همون نور چراغ مطالعه دیدم هیچ اثری از
چیزی نیست تازه فهمیدم باید بترسم خاطرات و داستانهای ترسناک ضربه خیلی محکم بود کل پنجره لرزید، خواهرم رو 

هر چقدر صدا کردم بیدار نشد، خدا میدونه چطور خودمو رسوندم
 سر جام و چراغو خاموش کردم


دو سال بعد از اون که پیش دانشگاهی بودم و خواهرم هم ازدواج کرده بود دوباره یه شب همین اتفاق تکرار شد ولی اینبار همون ضربه انگار به شیشه

بالای در اتاقم زده شد در کاملا لرزید، من نمیدونم چی بود و چی شد Sad فقط تونستم مامانمو صدا بزنم و چون خیلی ترسیده بودم یکی دو شب پیش مامان بابام‌خوابیدم !!!!!


یبارم امسال نصف شب که طبق معمول تو نت بودم و همه خوابیده بودن خونه هم ساکت بود، یهو در ورودی خونمون با یه ضربه مثل همون باز شد وخیلی بلند صدا داد Sad منم در اتاقم رو نبسته بودم برگشتم زل زدم به در ورودی که چرا اینطور شد یا کی اینکارو کرد بالاخره دیدم خبری نشد رفتم درو بستم 

اومدم :|


الان حاضرم جن ببینم ولی هیچ وقت دوباره این صدا رو نشنوم Sad حداقل وقتی تنهام و کسی بیدار نیست.
پاسخ
 سپاس شده توسط Actinium
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

پیام‌های داخل این موضوع
پنجره _ ترسناک !! - αԃηєѕ - 29-08-2017، 23:45


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان