13-02-2018، 18:26
وارد شركت شديم.شركت بزرگي بود (چيدمانش با خودتون!)
اييييييييييييش!يه زن پلاستيكي هم پشت يه ميز بود.وااااقعاااا پلاستيكي بوداااادماغش مثه خوك بود
لباش شتري!چشماشو كرده بود مثه جغغغد!پوستش انقدر برنزه بود كه انگار دو سه ماه لب دريا چتر پهن كرده بود!
ابروهاش جوري بود كه ميديديش ميگرخيدي!
گونه هاشم كه اندازه كل هيكل من بود!
با صداي چرت جيغجيغوي تو دماغيش به خودم اومدم
-خاااانووووم،تا كي ميخاي زل بزني بهم؟
سايه گفت-ببخشيد،با اقاي محبي كار داريم.هستن؟
جواب داد-گيريم كه باشن.چيكارشون داري؟
ديگه داشت واقعااا ميرفت رو مُخم
جاي سايه جواب دادم-خانوم پلاستيكي!حوصله ي جرو بحث با هاتو ندارم.ميشه بگي واقعيت بياد؟؟
اييييييييييييش!يه زن پلاستيكي هم پشت يه ميز بود.وااااقعاااا پلاستيكي بوداااادماغش مثه خوك بود
لباش شتري!چشماشو كرده بود مثه جغغغد!پوستش انقدر برنزه بود كه انگار دو سه ماه لب دريا چتر پهن كرده بود!
ابروهاش جوري بود كه ميديديش ميگرخيدي!
گونه هاشم كه اندازه كل هيكل من بود!
با صداي چرت جيغجيغوي تو دماغيش به خودم اومدم
-خاااانووووم،تا كي ميخاي زل بزني بهم؟
سايه گفت-ببخشيد،با اقاي محبي كار داريم.هستن؟
جواب داد-گيريم كه باشن.چيكارشون داري؟
ديگه داشت واقعااا ميرفت رو مُخم
جاي سايه جواب دادم-خانوم پلاستيكي!حوصله ي جرو بحث با هاتو ندارم.ميشه بگي واقعيت بياد؟؟