امتیاز موضوع:
  • 8 رأی - میانگین امتیازات: 4.38
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

مُـشـاعِـرِه نُـسـخِـه [ 4 ]

تیر مژگان و کمانِ ابروَش
عاشقان را عید قربان میکند
من همه قصد وصالش میکنم
وان ستمگر عزم هجران میکند
از وفاها هرچه بتوان میکنم 
وز جفاها هرچه نتوان میکند
پاسخ
 سپاس شده توسط ßяɪcε
آگهی
دیده عقل مست تو چرخه چرخ پست تو
گوش طرب به دست تو بی تو به سر نمی شود
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
https://harfeto.timefriend.net/16290184051222
پاسخ
 سپاس شده توسط z_farhad ، ßяɪcε
در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم
بدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشم
به وقت صبح قیامت که سر ز خاک بر آرم
به گفت و گوی تو خیزم، به جست و جوی تو باشم
پاسخ
 سپاس شده توسط ßяɪcε
من تو باشم تو پاي تا سر تو
زندگي گر هزار باره بود
بار ديگر تو بار ديگر تو ..
پاسخ
 سپاس شده توسط _sehun_ ، z_farhad
وه که گر من بازبینم چهر مهرافزای او

تا قیامت شکر گویم طالع پیروز را
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
https://harfeto.timefriend.net/16290184051222
پاسخ
 سپاس شده توسط z_farhad ، ßяɪcε
اگر تو با من مسکین چنان کنی جانا 
دو پایم از دو جهان نیز در کشم بی تو
پیام دادم و گفتم بیا خوشم می دار
جواب دادی و گفتی که من خوشم بی تو
پاسخ
 سپاس شده توسط ßяɪcε
ورنه هر خار و خسی زندگی کرده بسی
زندگی تجربه‌ی تلخ فراوان دارد
دو سه تا کوچه و پس کوچه
و اندازه‌ی یک عمر بیابان دارد
ما چه کردیم و چه خواهیم کرد
در این فرصت کم ..
پاسخ
 سپاس شده توسط z_farhad
منِ بی مایه که باشم که خریدار تو باشم
حیف باشد که تو یار من و من یار تو باشم
خویشتن بر تو نبندم که من هرگز نپسندم
که تو هرگز گل من باشی و من خار تو باشم
هرگز اندر همه عالم نشناسم غم و شادی 
مگر آن وقت که شادی خور و غمخوار تو باشم
گرچه دانم که به وصلت نرسم بازنگردم
تا در این راه بمیرم که طلبکار تو باشم
نه در این عالم دنیا که در آن عالم عقبی 
همچنان بر  سر آنم که وفادار تو باشم
خاک بادا تن سعدی اگرش تو نپسندی
که نشاید که تو فخرِ من و من عارِ تو باشم
پاسخ
 سپاس شده توسط ßяɪcε
من فدای تو به جای همه گل‌ها تو بخند
تو بمان با من، تنها تو بمان!
در دل ساغر هستی تو بجوش ..
پاسخ
 سپاس شده توسط z_farhad
شبِ نبودن تو قد کشیده است کنارم
شبی که سایه دوانده‌ست روی صبر و قرارم

شبی که آمده از روزهای خاطره‌خیزت
شبی که آمده از انتظار روزِ شمارم

شبی که آمده با آیه‌های وحشت و حیرت
شبی که آمده تا پلک روی هم نگذارم

شبی که آمده با ابرهای دلهره‌زایش
که من دوباره بترسم، که من دوباره ببارم

شبِ نبودن تو مردنی‌ست سخت و نفس‌گیر
شبِ نبودن تو شیونی‌ست روی مزارم

تو نیستی که ببینی شب نبودن خود را
تو نیستی که بگویی چگونه تاب بیارم

خزان خزانِ بزرگی‌ست بی‌مروّت و بی‌رحم
تو نیستی، خبری نیست از امید بهارم

شبِ نبودن تو، آه این همیشه‌ی غمگین
شبِ نبودن تو، آن شبی که دوست ندارم
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
:}
پاسخ
 سپاس شده توسط z_farhad ، ыкт


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  مُـشـاعِـرِه نُـسـخِـه [ 3 ]

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان