گفتگوی آزاد نسخه 326

[مـ༻؏☆جـےـیــّ◉ـב]

وات؟
میخوایی برات برم خواستگاریش ._.

میترسم نتونم خوشبختش کنم!

اوخی
اونم ب ت حسی داره؟

/:
میگم خئلی نگام میکردچون دنبال نگم بود#
منتظرمم بود زیادی ولی من...

ی جورایی ما جراتونو فهمیدم:|
با خودش حرف بزنی بهتره ک بیای با ما حرف بزنی! ما ک کاملا خبر نداریم وضعیت تو چجوریه دختره چجوریه حس بینتون واقعیه یا ن!...برو با خودش حرف بزن همه چی روشن میشه._.

ممنونم ازت/:

میدونم ولی ب مادرم گفتم میگءمیفهمم ت ولی اصلا نمیزاره برم پیشش
 ولی... از اون به بعد فقط رویای بودنش تو ذهنم میاد هربار خاص!

[ⓩⓐⓗⓡⓐ]

میترسم نتونم خوشبختش کنم!

اوخی
اونم ب ت حسی داره؟

/:
میگم خئلی نگام میکردچون دنبال نگم بود#
منتظرمم بود زیادی ولی من...

ی جورایی ما جراتونو فهمیدم:|
با خودش حرف بزنی بهتره ک بیای با ما حرف بزنی! ما ک کاملا خبر نداریم وضعیت تو چجوریه دختره چجوریه حس بینتون واقعیه یا ن!...برو با خودش حرف بزن همه چی روشن میشه._.

ممنونم ازت/:

میدونم ولی ب مادرم گفتم میگءمیفهمم ت ولی اصلا نمیزاره برم پیشش
 ولی... از اون به بعد فقط رویای بودنش تو ذهنم میاد هربار خاص!

ب مامانت گفتی؟بابا دمت گرم:/
خب اینکه نمیزاره بری پیشش طبیعیه...شماره ای چیزی نداری ازش؟

[مـ༻؏☆جـےـیــّ◉ـב]

اوخی
اونم ب ت حسی داره؟

/:
میگم خئلی نگام میکردچون دنبال نگم بود#
منتظرمم بود زیادی ولی من...

ی جورایی ما جراتونو فهمیدم:|
با خودش حرف بزنی بهتره ک بیای با ما حرف بزنی! ما ک کاملا خبر نداریم وضعیت تو چجوریه دختره چجوریه حس بینتون واقعیه یا ن!...برو با خودش حرف بزن همه چی روشن میشه._.

ممنونم ازت/:

میدونم ولی ب مادرم گفتم میگءمیفهمم ت ولی اصلا نمیزاره برم پیشش
 ولی... از اون به بعد فقط رویای بودنش تو ذهنم میاد هربار خاص!

ب مامانت گفتی؟بابا دمت گرم:/
خب اینکه نمیزاره بری پیشش طبیعیه...شماره ای چیزی نداری ازش؟

وقتءی 4صبح بلند  بشی گریه کنی براش که چرا نیست! باید میگفتم.
خب چرا خودشونم بهشون نمیگن ./

[ⓩⓐⓗⓡⓐ]

/:
میگم خئلی نگام میکردچون دنبال نگم بود#
منتظرمم بود زیادی ولی من...

ی جورایی ما جراتونو فهمیدم:|
با خودش حرف بزنی بهتره ک بیای با ما حرف بزنی! ما ک کاملا خبر نداریم وضعیت تو چجوریه دختره چجوریه حس بینتون واقعیه یا ن!...برو با خودش حرف بزن همه چی روشن میشه._.

ممنونم ازت/:

میدونم ولی ب مادرم گفتم میگءمیفهمم ت ولی اصلا نمیزاره برم پیشش
 ولی... از اون به بعد فقط رویای بودنش تو ذهنم میاد هربار خاص!

ب مامانت گفتی؟بابا دمت گرم:/
خب اینکه نمیزاره بری پیشش طبیعیه...شماره ای چیزی نداری ازش؟

وقتءی 4صبح بلند  بشی گریه کنی براش که چرا نیست! باید میگفتم.
خب چرا خودشونم بهشون نمیگن حتی از قبل یادم ک باهم رابطه داشتن ولی الن انگار میسپارن به فراموشی از قصد!!!
نه ولی اینستاشو دیدم بهش گفتم ک بیاد اینجا
نیومد ):هنوز

ت چن سالته؟اون چن سالشه؟
خب بازم بگو!

[مـ༻؏☆جـےـیــّ◉ـב]

ی جورایی ما جراتونو فهمیدم:|
با خودش حرف بزنی بهتره ک بیای با ما حرف بزنی! ما ک کاملا خبر نداریم وضعیت تو چجوریه دختره چجوریه حس بینتون واقعیه یا ن!...برو با خودش حرف بزن همه چی روشن میشه._.

ممنونم ازت/:

میدونم  
 ولی... 

ب مامانت گفتی؟بابا دمت گرم:/
خب اینکه نمیزاره بری پیشش طبیعیه...شماره ای چیزی نداری ازش؟

وقتءی 4صبح بلند  بشی گریه کنی براش که چرا نیست! باید میگفتم.
خب چرا خودشونم بهشون نمیگن حتی از قبل یادم ک باهم رابطه داشتن ولی الن انگار میسپارن به فراموشی از قصد!!!

ت چن سالته؟اون چن سالشه؟
خب بازم بگو!

من چندماه بزرگترم!
 باید ../.

[ⓩⓐⓗⓡⓐ]

ممنونم ازت/:

میدونم ولی ب مادرم گفتم میگءمیفهمم ت ولی اصلا نمیزاره برم پیشش
 ولی... از اون به بعد فقط رویای بودنش تو ذهنم میاد هربار خاص!

ب مامانت گفتی؟بابا دمت گرم:/
خب اینکه نمیزاره بری پیشش طبیعیه...شماره ای چیزی نداری ازش؟

وقتءی 4صبح بلند  بشی گریه کنی براش که چرا نیست! باید میگفتم.
خب چرا خودشونم بهشون نمیگن حتی از قبل یادم ک باهم رابطه داشتن ولی الن انگار میسپارن به فراموشی از قصد!!!
نه ولی اینستاشو دیدم بهش گفتم ک بیاد اینجا
نیومد ):هنوز

ت چن سالته؟اون چن سالشه؟
خب بازم بگو!

من چندماه بزرگترم!
منتظرم فکر میکنم مادرش فهمیده مطمءنم
 باید خودم بهش بگم!ببینم به قول تو چ حسی دارهء$

چن سالشه؟
بعله:|

[امیر‌حسین]

@"majid j"

ن تنها از عنوان نام کاربریت معلومه بلکه دختراه لحظه لحظه زندگیشونو برای هم تعریف میکنن ...!

[مـ༻؏☆جـےـیــّ◉ـב]

ب مامانت گفتی؟بابا دمت گرم:/
خب اینکه نمیزاره بری پیشش طبیعیه...شماره ای چیزی نداری ازش؟

وقتءی 4صبح بلند  بشی گریه کنی براش که چرا نیست! باید میگفتم.
خب چرا خودشونم بهشون نمیگن حتی از قبل یادم ک باهم رابطه داشتن ولی الن انگار میسپارن به فراموشی از قصد!!!
نه ولی اینستاشو دیدم بهش گفتم ک بیاد اینجا
نیومد ):هنوز

ت چن سالته؟اون چن سالشه؟
خب بازم بگو!

من چندماه بزرگترم!
 باید خودم بهش بگم!ببینم به قول تو چ حسی دارهء$

چن سالشه؟
بعله:|

ینی ء؟
چ....
چن ماه دیگ میرم سربازی

[ⓩⓐⓗⓡⓐ]

وقتءی 4صبح بلند  بشی گریه کنی براش که چرا نیست! باید میگفتم.
خب چرا خودشونم بهشون نمیگن حتی از قبل یادم ک باهم رابطه داشتن ولی الن انگار میسپارن به فراموشی از قصد!!!
نه ولی اینستاشو دیدم بهش گفتم ک بیاد اینجا
نیومد ):هنوز

ت چن سالته؟اون چن سالشه؟
خب بازم بگو!

من چندماه بزرگترم!
منتظرم فکر میکنم مادرش فهمیده مطمءنم
 باید خودم بهش بگم!ببینم به قول تو چ حسی دارهء$

چن سالشه؟
بعله:|

ینی نمیدونی ب ابالفضلء؟
چن بار پروفایل من و میبینی ء!!
17
چن ماه دیگ میرم سربازی

توجه نمیکنم:|

[مـ༻؏☆جـےـیــّ◉ـב]

@"majid j"

ن تنها از عنوان نام کاربریت معلومه بلکه دختراه لحظه لحظه زندگیشونو برای هم تعریف میکنن ...!

بعله معلوم واقعا!!
حق به جناب تو قبول دارم الان#