سرما در هر جای جهان همان سرماست و کار خودش را انجام می دهد؛ چه در روستایی دور افتاده در ناکجا و چه در قبله-گاه روزگارمدرن، یعنی همان نیویورک! با فرارسیدن فصل خونسرد زمستان، آنان که سقف خانه اشان آسمان است باید از گره خوردن بی سرپناهی خویش به سرمای سوزان بلرزند تا به یاد ما بیاید که: بنی آدم، یک وقتی، ز یک پیکر بود!

افسر پلیسی به نام کارلوس راموس، 29 ساله، که وظیفه اش گشت-زنی در اطراف مقر سازمان ملل متحد در منهتن نیویورک است، زمانی که دریافت رابرت ویلیام از سرماست که می لرزد، حتی لحظه ای هم در در آوردن لباس خود شک نکرد…. پس از آن، ویلیام، کمی گرم شد و همراه با افسر جوان کمی هم سرمای آغاز زمستان را تجربه کرد.راستی حال هم-پیکرهای خیابانی ما چطور است…؟


افسر پلیسی به نام کارلوس راموس، 29 ساله، که وظیفه اش گشت-زنی در اطراف مقر سازمان ملل متحد در منهتن نیویورک است، زمانی که دریافت رابرت ویلیام از سرماست که می لرزد، حتی لحظه ای هم در در آوردن لباس خود شک نکرد…. پس از آن، ویلیام، کمی گرم شد و همراه با افسر جوان کمی هم سرمای آغاز زمستان را تجربه کرد.راستی حال هم-پیکرهای خیابانی ما چطور است…؟

