01-06-2014، 8:43
دختری در کتابخانه مشغول مطالعه بود
پسر جوانی اومد کنارش و در گوشش گفت:
"میتونم اینجا بشینم؟"
دختر با صدای بلند گفت:
"خونه ات نمیام!!!"
همه دانشجویان با تعجب به پسر نگاه کردند
پسر شرمنده شد و در گوشه ای نشست و مشغول مطالعه شد
کمی بعد دختر وسایلش را جمع کرد و درحالی که از کتابخانه خارج میشد
در گوش پسر گفت:
"من روانشناسی خوندم میدونم کاری کردم خجالت زده بشی"
پسر بلند داد زد:
"اوه شبی 200 دلار..زیاده!!!"د
همه دانشجویان با نفرت به دختر نگاه کردند
پسر چشمکی زد و گفت:
"من حقوق میخونم..میدونم چه جوری بی گناه را گناه کار کنم!!!"