امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

از بوسه های امروز تا بوسه های دبروز

#1
[ltr]ازبوسه های دیروز تابوسه های امروز +عکس[/ltr]
[ltr]به سختی گوشه چادرم راگرفت و بریده بریده و به سختی گفت :" من دارم می روم تا تو چادرت را در نیاوری"چادرم توی مشتش بود که شهید شد....[/ltr]
[ltr]مجروح که برای لحظه ای به هوش آمده بود و صحبتهای ما را شنیده بود ،به سختی گوشه چادرم را گرفت و بریده بریده و به سختی گفت :" من دارم می روم تا تو چادرت را در نیاوری ". چادرم توی مشتش بود که شهید شد....[/ltr]
[ltr]
، علی موجودی از فعالان فرهنگی دزفول درجدیدترین مطلب خود در وبلاگش نوشت: این روزها خیلی توی خودم هستم. سر کار. توی کلاس درس. توی خانه. حتی مسجد. خیلی دلم می گیرد و مدام بغض می آید سراغم . شده ام مثل بچه ها. مدام باید با خودم خلوت کنم. تنها چیزی که آرامم می کند همین است. این تنها نسخه ای است که تا آن را نپیچم ، روی آرامش را نمی بینم. این روزها هم که دلیل برای بغض کردن که هیچ ، برایفریاد زدن ، زیاد است و در پی آن هم دلیل برای خلوت کردن. 



امروز ، نزدیکی های غروب برگشتم خانه. مجالی بود که اندکی خودم باشم با خودم. خبری توی رسانه ها پیچیده بود و آن هم داستان معمول خوش و بش کردن خانم بازیگری از مجموعه هنرمندان فخیم !!! ایرانی با مردی از نظر ما !!!! نامحرم

چشمم توی مانیتور بود ،اما تصاویری متعدد از ذهنم عبور می کرد و باز من بودم و بغض آشنای همیشگی. 

یاد خاطره ای از خانم موسوی افتادم. از پرستاران جنگ. 

آنگاه که می گفت: توی بیمارستان صحرایی وقتی خواستم برای کمک به دکتر برای عمل جراحی مجروحی که خونریزی شدیدی داشت وارد اتاق عمل شوم ، دکتر خواست چادرم را در بیاورم تا راحت تر بتوانم کمک کنم. داشتم از کنار مجروح رد می شدم تا بروم داخل اتاق و چادرم را در بیاورم . مجروح که برای لحظه ای به هوش آمده بود و صحبت های ما را شنیده بود ،به سختی گوشه چادرم را گرفت و بریده بریده و به سختی گفت :" من دارم می روم تا تو چادرت را در نیاوری ".چادرم توی مشتش بود که شهید شد. از آن به بعد در بدترین شرایط هم چادرم را کنار نگذاشتم. 

یاد وصیت شهید زقاقی افتادم که گفت : «مادرم زمانی که خبر شهادتم را شنیدی گریه نکن!!زمان تشیع و تدفینم گریه نکن!!زمان خواندن وصیت نامه ام گریه نکن...فقط زمانی گریه کن که مردان ما غیرت را فراموش می کنند و زنان ما عفت را... » 

یاد حرف های شهید حسین بیدخ افتادم که گفتحس می کنم فرداها در راه ها وقتی زمان گذشته را ازیاد می برد و آینده فراموشکده گذشته می شود، شهیدان از یاد می روند» 

یاد آن حرفش که گفتمی روم تا تو بیایی. اگراین راه بی یاور بماند ، زندگی را از من دزدیده ای » 

یاد زنان و دخترکان معصوم دزفولی که شب ها با جوراب و مقنعه و چادر می خوابیدند که اگر عراق نیمه شب موشک زد و زیر آوار ماندند، حتی جنازه شان محجبه باشد. یاد زنان و دخترانی که وقتی مجروح از زیر آوار در می آمدند ، اول فریاد می زدند : «چادرم را بیاورید» 

خدایا! چقدر زمانه عوض شده است ؟خدایا ! چه دارد بر سرمان می آید . . . 

بگمانم این روزها آنان که برای سربلندی و عزت و ناموس این سرزمین جان خود را در طبق اخلاص می گذارند باید در وصیتشان به جای سفارش به حجاب و چادر برای برخی ها فقط بنویسند : «خواهرم ! عریان مباش» 

خدایا ! تنهایمان مگذاردر این وانفسایی که مکلفیم تحملش کنیم.خدایا! کمکمان کن که خود می دانی گرفتار بد روزگاری هستیم.و مگر نه اینکه پیامبرت(ص) درباره حال و روز امروزمان فرمود:کسى که در آن روز به دین خود چنگ زده و پاى بند است، همانند کسى است که گلوله‏ اى از آتش را در دست گرفته یا بوته‏ اى از خار را در دست مى ‏فشرد(احمد، مسند، ج‏۲، ص‏۳۹۰) 

و مگر نه پیامبرت (ص)فرمود :در آن وقت قلب مومن درونش آب می شود، مثل آب شدن نمک در آب. زیرا منکرات را می بیند و قدرت جلوگیری و تغییر آن را ندارد. مومن در میان آنها با ترس و لرز راه می رود، که اگر حرف بزند، او را می خورند و اگر ساکت شود، دق مرگ می شود. (الزام الناصب، ص۱۸۲) 

پروردگارا! یقین داریم که مومن نیستیم، اما چنین توصیفاتی را که پیامبرت فرمود ، لحظه به لحظه احساس می کنیم.پروردگارا! کمکمان کن توی این وانفسا کج نرویم. کمکمان کن و چشم برهم زدنی ما را به خود وامگذار.کمکمان کن چشممان از تیرهای گناه آلوده شیطان در امان باشد.حفظ ایمان سخت است. خدایا دستمان را بگیر که بهترین دستگیری. هدایتمان کن که اگر هدایتمان نکنی رو به گمراهی می رویم.خدایا! بیشتر از همیشه به تو محتاجیم.نمی دانم چرا اینقدر نوشتم . 


[/ltr]

 
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
https://harfeto.timefriend.net/16352332903584
پاسخ
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  پیام عاشورا برای امروز
  می خواهم امروز کمی متفاوت حرف بزنم
  من امروز دیگر زهرا هستم !
  عکس/ فرزند شهید کاظمی در دیدار امروز با رهبری
  امروز از امام گفتن نان دارد،
  دیروز خردل امروز خرچنگ
  از کشف حجاب دیروز تا مدگرایی امروز!!
  ..:: فرض کنید امروز روز آخر عمرتان باشد چکار میکنید؟؟؟! ::..
  شواهد قرآنی از بوسه بر ضریح امامان
  ايران امروز و شرايط آن زمان

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان