امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

خاطره ی ماجرای کلاس ما(خنده دار)

#1
رفته بودم کلاس زبان امتحان داشتیم.
نوبت رسید به یه پسره که اسمش امیره تا بره و یه داستان رو به انگلیسی تعریف کنه یا کنفرانس بده...داشت از استرس می ترکید.دستاش می لرزید که من و دوستم آروم شروع کردیم به خوندن:
چقدر استرس داری تو آروم باش
بی خیال زبان و نمره هاشTongueBig Grin
بیچاره اینو شنید ترکیداز خنده و از کلاس رفت بیرون و اومد داخل کلاس دوباره شروع کرد هر کلمه ای که می گفت یه دور می خندید...
معلممون گفت چقدر استرس داری
تا اینو گفت پسره گفت :
یچرteacher شما هم؟Huh
معلممونم که 20 سالشه به من و دوستم اشاره کرد و گفت :

منم یکی از اون دوتام:29dz:
اون بچه ها نداشتن منظوری به خدا
تو حواست رو بکن جمع و به اونا محل نزار
کلاس منفجر شد
پسره بیچاره از زور خنده نمی تونست چیزی بگهBig Grin
یه پسره تو کلاسمون هست خیلی جدیه و نچسبه..نمی دونم چی شد اونم برای اولین بار به همه پا داد شروع کرد به خوندن:
چقدر خوبه
به جای کلاس میایم دیوونه خونه
اینجا هست یه عالمه دیوونه
دیوونه میشه هرکی بینمونه:cool:
پسره که داشت کنفرانس میداد  ترکید از خنده واومد از کلاس بره بیرون دوباره که من گفتم:
دیوونه
اگه بری سوژه ی خنده برامون نمی مونه
اینو بدون که خیلی اسکولی دیوونه
هیچکی مث ما این موضوع رو نمی دونهHeart
همه خندیدن و پسره گفت:
مرسی
وقتی که نداشتم واسه کنفرانس هیچ حسی
انرژیا رسید
ممنون
منم کم نیاوردم و گفتم که:
تو نمی تونی مث من باشی
تو استرس زیاد داشتی
فاز غلطی برداشتی
اینجا برا کنفرانسه این حرفا هیچ جاش نیست
همه رفته بودن تو حس که معلممون گفت امتحان نمی گیرم و چون حال دادید بهتون نفری دو نمره می دم...(ولی به من 4 نمره داد که استارت شعر گفتن رو زدم و شروع کردم و فعال بودم)
به همین برکت جوک و داستان نیست و همش واقعی بود و این اتفاقا افتاد...پسره هم همه رو بستنی مهمون کرد که من نجاتش دادم از امتحان و امتحان نداد...SmileBig GrinTongue









بچه های کلاسم اسماشون:سعاد(خودم)...امیر....آرشام....یاسین...الناز...فریماه....روشیکا....محمد..​..آرتام.....زری....نیوشا....مهربد...آرمین...فرهاد...فاطی
سر دسته ها:من و آرمین و آرتام و آرشام و الی
یه خر بوست کنه بهتر از اینه که یه بوس خرت کنه



خاطره ی ماجرای کلاس ما(خنده دار) 1
پاسخ
 سپاس شده توسط PARTO.18 ، *Armila* ، یاسی@_@
آگهی
#2
چه بامزهBig Grin
منم وقتی می رفتم کلاس تقویتی وقتی میومدم مامان بابام می گفتن پرتو اونقدر درس خوندنو دوس داره وقتی از کلاس میاد خونه انگار از مهمونی اومده اونقدر خوشحاله...Big Grin
پاسخ
#3
کمتر از فانتزیات بنویس مضخرفDodgy
yekio daram ke faghat male mane mikhad ba man bemire...Blush.Heart
پاسخ


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
Photo ماجرای خواستگاری رفتن خر :)
  ماجرای عروسی اقا کلاغه(شعر طنز)
  زر زر خنده(نسخه 3) (عکسای متحرک شدیدا خنده دار)
  بیا یه خاطره خنده دار تعریف کن.
  عکس خنده دار جدید خیلی عالیه بدو بیا می ترکی از خنده
Wink چت های خنده دار ته خنده بیا میمیری از خنده
  متن خنده دار40کاری که دختران نمی توانند انجام بدهند.اخر خنده
  کلاس انلاین ما.خیلی خنده داره.نبینی از دست دادی.کلاس خودمون
  طنز خنده دار و باحال انواع داداش ایرونی مجموعه : مطالب طنز و خنده دار طنز خنده دار و
  آخر خنده (اس ام اس های خنده دار مخصوص خانه تکانی)

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان