امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

داستان جالب

#1
یک دانشجو برای ادامه تحصیل و گرفتن دکترا همراه با خانواده اش عازم
استرالیا شد. در آنجا پسر کوچکشان را در یک مدرسه استرالیایی ثبت نام
کردند تا او هم ادامه تحصیلش را در سیستم آموزش این کشور تجربه کند.
روز اوّل که پسر از مدرسه برگشت، پدر از او پرسید: پسرم تعریف کن ببینم
امروز در مدرسه چی یاد گرفتی؟
پسر جواب داد: امروز درباره خطرات سیگار کشیدن به ما گفتند، خانم معلّم
برایمان یک کتاب قصّه خواند و یک کاردستی هم درست کردیم.
پدر پرسید: ریاضی و علوم نخواندید؟ پسر گفت: نه
روز دوّم دوباره وقتی پسر از مدرسه برگشت پدر سؤال خودش را تکرار کرد.
پسر جواب داد: امروز نصف روز را ورزش کردیم، یاد گرفتیم که چطور اعتماد به
نفسمان را از دست ندهیم، و زنگ آخر هم به کتابخانه رفتیم و به ما یاد دادند
که از کتاب های آنجا چطور استفاده کنیم.
بعد از چندین روز که پسر می رفت و می آمد و تعریف می کرد، پدر کم کم
نگران شد چرا که می دید در مدرسه پسرش وقت کمی در هفته صرف ریاضی،
فیزیک، علوم، و چیزهایی که از نظر او درس درست و حسابی بودند می شود.
از آنجایی که پدر نگران بود که پسرش در این دروس ضعیف رشد کند به پسرش
گفت: پسرم از این به بعد دوشنبه ها مدرسه نرو تا در خانه خودم با تو ریاضی و
فیزیک کار کنم.
بنابراین پسر دوشنبه ها مدرسه نمی رفت.دوشنبه اوّل از مدرسه زنگ زدند که
چرا پسرتان نیامده. گفتند مریض است.دوشنبه دوّم هم زنگ زدند باز یک بهانه
ای آوردند. بعد از مدّتی مدیر مدرسه مشکوک شد و پدر را به مدرسه فراخواند
تا با او صحبت کند.وقتی پدر به مدرسه رفت باز سعی کرد بهانه بیاورد امّا مدیر
زیر بار نمی رفت.بالاخره به ناچار حقیقت ماجرا را تعریف کرد.گفت که نگران
پیشرفت تحصیلی پسرش بوده و از این تعجّب می کند که چرا در مدارس
استرالیا اینقدر کم درس درست و حسابی می خوانند.
مدیر پس از شنیدن حرف های پدر کمی سکوت کرد و سپس جواب داد: ما
هم ۵۰ سال پیش مثل شما فکر می کردیم.
داستان جالب 1
پاسخ
 سپاس شده توسط M456
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
Exclamation مجنون (داستان ترسناک واقعی) +18
  این یک داستان بی معنی است.
Heart یه داستان عاشقانه غمگین و زیبا از یک دختر((( حتما بخونید)))
Exclamation داستان بسیار ترسناک خونه جدید !
  داستان عاشقی یک پسر خیلی قشنگه(تکراری نیست)
Eye-blink داستان ترسناک +18
  داستان کوتاه دختر هوس باز(خیلی قشنگه)
Rainbow یک داستان ترسناک +18
  داستان|خيانت آرمان به دختر همسايه|
Heart داستان عاشقانه و غم انگیز ستاره و پرهام

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان