امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

وهب مسیحیی که به دست امام حسین مسلمان شد و در کربلا شهید شد

#1
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
وهب مسیحیی که به دست امام حسین مسلمان شد و در کربلا شهید شد 1


شیخ صدوق در کتاب «الامالی» به نقل از عبدالله بن منصور، از امام صادق، از پدرش امام باقر(علیهماالسلام)، از جدش امام زین‌العابدین (ع) می‌نویسد: وهب بن وهب، به میدان آمد. او و مادرش، مسیحی بودند که به دست امام حسین (ع)، مسلمان شدند و تا کربلا به دنبال او آمده بودند. وهب، بر اسب، سوار شد و عمود خیمه را به دست گرفت و جنگید تا هفت یا هشت تن [از سپاه دشمن] را کشت و سپس اسیر شد.

او را نزد عمر بن سعد ـ که خدا، لعنتش کند ـ آوردند. فرمان داد تا گردنش را بزنند. او را گردن زدند و [سرش را] به سوی لشکر امام حسین (ع) انداختند. مادرش، شمشیر او را بر گرفت و به میدان آمد. امام حسین (ع) به او فرمود: «ای‌ ام وهب! بنشین که خداوند، جهاد را از دوش زنان، برداشته است. تو و پسرت، با جدم محمد (ع)،در بهشت خواهید بود.»

در کتاب «الملهوف» هم آمده است: وهب بن حُباب کلبی، به میدان آمد و خوب، شمشیر زد و نیکو جنگید. سپس، به سوی همسر و مادرش ـ که با او آمده بودند ـ بازگشت و گفت: «ای مادر! آیا راضی شدی یا نه؟» مادر گفت: «نه. راضی نمی‌شوم تا آن که در رکاب حسین (ع)، کشته شوی.»

همسرش نیز گفت: «تو را به خدا سوگند می‌دهم که مرا به [مرگ] خودت، سوگوار مکن.»

اما مادرش به او گفت: «پسر عزیزم! سخنش را نشنیده بگیر و بازگرد و پیش روی فرزند دختر پیامبرت بجنگ تا به شفاعت جدش در روز قیامت، نائل شوی.»

وهب عاشورا
وهب نیز بازگشت و جنگید تا دستانش قطع شد. همسرش، عمود خیمه‌ای را برداشت و به سوی او پیش رفت، در حالی که می‌گفت: «پدر و مادرم، فدایت باد! در دفاع از پاکان حرم پیامبر خدا (ع) بجنگ.»

وهب، جلو آمد تا او را به سوی زنان بازگرداند؛ اما همسرش، لباس او را گرفت و گفت: «باز نمی‌گردم تا این که همراه تو بمیرم.»

امام حسین (ع) فرمود: «پاداش خیر، نصیب شما خانواده باد! به سوی زنان، بازگرد، خدا، رحمتت کند!»

او نیز به سوی آن‌ها بازگشت، و کلبی نیز پیوسته می‌جنگید تا کشته شد. رضوان الهی بر او باد!

همچنین در کتاب «مقتل الحسین (ع)» به نقل از خوارزمی آمده است: وهب بن عبدالله بن جَناب کلبی ـ در حالی که مادرش همراهش بود ـ بیرون آمد. مادرش به او گفت: «برخیز ـ ای پسرم ـ و فرزند دختر پیامبر خدا (ص) را یاری ده. او گفت: «ای مادر! چنین می‌کنم و ـ به یاری خدا ـ کوتاهی نخواهم کرد.»

سپس به میدان آمد، در حالی که می‌گفت:

اگر مرا نمی‌شناسید،

من فرزند کلبمبه زودی،

مرا و ضربه‌هایم را خواهیم دید

و نیز یورش و هجوم مرا

در نبرد انتقام خودم را

پس از گرفتن انتقام همراهانم خواهم گرفت

و سختی را در روز سختی می‌رانم.

جولانم در نبرد، بازی نیست.

وهب بن حُباب کلبی، به میدان آمد و خوب، شمشیر زد و نیکو جنگید. سپس، به سوی همسر و مادرش ـ که با او آمده بودند ـ بازگشت و گفت: «ای مادر! آیا راضی شدی یا نه؟»مادر گفت: «نه. راضی نمی‌شوم تا آن که در رکاب حسین (ع)، کشته شوی.»

آنگاه، حمله کرد و پیوسته می‌جنگید تا گروهی [از سپاهیان دشمن] را کُشت. سپس به سوی مادر و همسرش بازگشت و نزدیک آن‌ها ایستاد و گفت: «ای مادر! آیا از من، راضی شدی؟» مادرش گفت: «راضی نمی‌شوم، مگر آن که پیش‌روی فرزند دختر پیامبر خدا (ع) کشته شوی.» همسرش به او گفت: «تو را به خدا سوگند می‌دهم که مرا به [مرگ] خود، سوگوار نکنی.»

مادرش به او گفت: «به سخنش، گوش مده و بازگرد و پیش‌روی فرزند دختر پیامبر خدا (ع) بجنگ تا فردا، شفیع تو نزد پروردگارت باشد.»

او نیز [برای نبرد] جلو رفت، در حالی که می‌گفت:

من به تو قول می‌دهم ـ ای‌ام وهب ـ

که آنان را با سرنیزه و ضربت شمشیر، بزنم

ضربه جوان مؤمن به پروردگار

تا آن که دشمن، تلخی جنگ را بچشد

من، مردی نیرومند و قوی و خویش‌دار هستم

و به گاه سختی، ناتوان نیستم

از [خاندان] عُلَیم بودن، برای من بس باشد،

بس، چرا که تبارم، به کریمان عرب می‌رسد.

وهب عاشورا
سپس، پیوسته جنگید تا دست راستش قطع شد؛ اما توجهی نکرد و باز جنگید تا دست چپش نیز قطع شد و سپس، کشته شد. مادرش به سوی او آمد تا خون را از چهره‌اش پاک کند که شمر بن ذی‌الجوشن، او را دید و به یکی از غلامانش فرمان داد تا با عمود خیمه، به او بزند. [او نیز چنین کرد] و سرش را شکست و وی را کشت. او نخستین زنی بود که در نبرد [همراه با] حسین (ع)، به شهادت رسید.

مجدالائمّه سَرَخسَکی، از ابوعبدالله حداد نقل می‌کند که وهب بن عبدالله، [نخست] مسیحی بود که همراه با مادرش، به دست امام حسین (ع) اسلام آورده بود.

وی در مبارزه، بیست و چهار تن پیاده و دوازده تن سواره [از سپاه دشمن] را کشت و سپس، اسیر شد. او را نزد عمر بن سعد آوردند. او به وهب گفت: «حمله‌ات، خیلی سخت بود!» سپس، فرمان داد تا گردنش را بزنند و [سرش را] به سوی لشکر امام حسین (ع) بیندازند.

مادرش، سر وی را برگرفت و آن را بوسید و با عمود خیمه، [به دشمن] حمله کرد و با آن، دو تن را کشت.

امام حسین (ع) به او فرمود: «ام وهب بازگرد که جهاد، از دوش زنان، برداشته شده است.» او نیز بازگشت، در حالی که می‌گفت: «خدای من! امید مرا، قطع مکن.»

پس امام حسین (ع) به او فرمود: «خداوند، امیدت را قطع نمی‌کند، ای‌ام وهب! تو و فرزندت، در بهشت، همراه پیامبر خدا (ص) و فرزندانش خواهی بود.»
شیعیان امامم لذت ببرن
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
وهب مسیحیی که به دست امام حسین مسلمان شد و در کربلا شهید شد 1

دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
وهب مسیحیی که به دست امام حسین مسلمان شد و در کربلا شهید شد 1


پاسخ
 سپاس شده توسط ALI REZA J ، Son of anarchy ، ຖēŞค๑໓ ، تیک تاک13
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  زیباترین جذابترین خطبہ کہ شنیدم (نقد خلافت بعد رحلت پیامبر از زبان امام علی)
  مناجات با امام زمان (عج)
Star آیت‌الله علوی گرگانی: موضوعاتی نظیر دوچرخه‌سواری بانوان مورد رضایت امام زمان(عج) نیست
  عکس های مذهبی از حرم امام رضا در مشهد مقدس
  بعد از امام زمان(ع) چه امامی رجعت خواهد کرد؟
  دلیل ملقب شدن امام هشتم، علی ابن موسی، به رضا چیست؟
  چیزی که از 175 شهید آموختیم...به احترامشون بخونید این متنو
Rainbow کتاب زندگینامه سردار شهید حاج قاسم سلیمانی با عنوان سرباز ولایت منتشر شد + تصویر
  داستان ازدواج حضرت قاسم علیه السلام در کربلا
  آیت‌الله نوری‌همدانی: نیمی از مساجد کشور امام جماعت ندارند/ لزوم فعالیت مسجد در شبانه

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان